Monday, December 9, 2002




نگاهشان كن. اينقدر نزديك به هم. اينقدر دور. كدامشان منم... كدامشان تو؟



مي بيني هر كدامشان چه سخت سعي مي كند شكلش را حفظ كند ... خود را جمع مي كند و جمع مي كند تا نكند ديگري را لمس كند ... نكند كه با هم دراميزند و يكي شوند و سنگين تر شوند... نكند كه بر خاك بيفتند ... يكي درشت تر است ... يكي ريزتر. قوز كرده ... خميده زير بار خود ... تنها در ميان اين همه.