Monday, June 22, 2015

جوجه همچنان لس انجلس است
پدرش و من حالا داريم همخانگي را تمرين مي كنيم ...
توانسته ايم در اين ٥ روز قد ٥ ماه با هم حرف بزنيم.
بي اينكه يكي مرتب حرفمان را قطع كنه ...
زندگي ادم به دو بخش تقسيم مي شود:
- دوران ماقبل بچه (بروزن ماقبل تاريخ . بچه شروع تاريخ است، بلايي سرت مي اورد كه هرچه قبل از خودش را فراموش كني)
- دوران بچه داري (بروزن برده داري ... با همان خصوصيات ... برده اش منم!)
و بازگشتي نيست.
يادت باشد ... بازگشتي نيست.
.
.
.
براي بازگشت به روزهاي بيقيدي ده سال پيش حاضر است ادم بكشد نويسنده ي اين پست!


Friday, June 19, 2015

داستانهاي من و ياشار:

  يادت باشدها پسرکم ...  كه تا يك چيزي را خوب نشناسي نمي تواني خوب تغييرش بدهي ... شايد بتواني خرابش كني. در ان صورت هم چون نشناختي اش و نفهميدي مشكلش از كجاست، خرابش كه كردي، اون چيزي كه جايش مي گذاري خيلي محتمله همان مشكلات ورژن قبلي را داشته باشد.