Monday, March 5, 2007

برای من که خارج از کشور نشسته ام و در هراس حمله ی اقتدارگرایان(هه!) جهانی (در تقابل با اقتدارگرایان درون وطنی) به ایران به سر می برم ... یک خط باریک وجود دارد که در یک طرف ان باید از استقلال کشور و از لزوم واگذاری سرنوشت کشور به دست مردمش و دولتش دفاع کرد ... که از بی سر وسامانی جهانی که امپریالیزم جهانی در هر گوشه و کنارش آشوبی به پا کرده است ترسید ... و در طرف دیگر آن به انها که در داخل کشورشان به سر می برند حق داد که در حرکتهای اجتماعی (مانند جنبش زنان) یا سیاسی در طلب احقاق حقوق شان و در اعتراض به سیستم حکومتی شان با همه ی تبعیضها و ناعدالتی هایش برخیزند.

برای من که سیاسی چی نیستم و اینجا با خودم نمی نشینم و فکر نمیکنم که «هر حرکتی که به تضعیف حکومت منجر شود حرکتی است که باید از آن دفاع کرد و چه و چه ... » و فکر می کنم که شاید حتی در یک انتخابات آزاد هم همین الان قالیباف و احمدی نژاد مجموعاً بیشتر از خاتمی و معین و سحابی رای بیاورند و اگر صد تا رفراندوم برگزار شود شاید هنوز مردم کشورم به لزوم اجباری بودن حجاب و از میان برداشتن همجنسگراها رای بدهند ... برای من که دیگر هیچ چیز از هیچ چیز وطنم نمی فهمم و قادر به جمع بندی هیچ چیزش نیستم ... شاید خیلی مهم و ضرب الاجل به نظر برسد که باید بی واسطه از حقوق زنان در خصوص ازدواج و طلاق و فرزند و منع سنگسار و حقوق زیر پا ماند ی مردم کرد و بلوچ دفاع کرد و خیلی مهم و ضرب الاجل به نظر نرسد که درهای استادیوم ها فوتبال به روی زنان باز شوند ...و شاید خیلی مهم و ضرب الاجل به نظر برسد که تلاش روشنفکران و مطلعین داخل کشور (و نه تنها دست از دور بر آتش بداران خارج نشین) به سمت مخالفت با سیاستهای دولتی در خصوص حرکتهای ماجروجویانه ی تشکیل مدار قدرتمداری شیعی در جهان اسلام و پشتیبانی از تروریسم و توسعه ی انرژی هسته ای معطوف شود و خیلی و ضرب الاجل به نظر نرسد که حالا چرا خانمها در ایران مجبورند حجاب بر سر بگذارند و یا حکومتهای اسلامی رفتار وحشیانه ای با همجنسگرایان دارند ...

من اینجا حواسم را حق استقلال ایران - زیر سلطه ی دولت مزخرفش ، یا دولت راست و شیعه ی فلسطین ... دولت دیکتاتور چین ... دولت نفهم کره ی شمالی -در تقابل با مقالات و گزارشهای سی ان ان و بی بی سی که هدایت کننده ی جریان اصلی سیاست جهانی هستند به خودش می گیرد و اینکه دولت امریکا حق ندارد برای دیگر حکومتها تصمیم بگیرد و یا آرایش جهان را بر هم بزند تا به آن نظمی برسد که مطلوب خودش هست ... به رشد سیستم سرمایه داری بر بستری از تحریب کنابع طبیعی و محیط زیست ... به شکاف میان ادیان ... به جهانی که هر روز بیشتر فواصل ایدئولوژیکی از هم می دردش و همچون بستری برای جنگهای قومی-مذهبی نامحدود آماده می شود ... و شاید فکر کنم تنها دغدغه های من هستند که مهمند. شاید اینطور هست ... شاید اینطور نیست ... اینجا می شود نشست و از همه ی این هراسها به خود لرزید-هراسهایی که خودم هم نمی دانم که منطقی هستند یا نیستند- اما اینکه اینها باید آزاد شوند ... گمان نمی کنم هیچکس با آن مشکلی داشته باشد.من هم.




فراخوان براي در خواست آزادي زندانیان سیاسی

No comments: