Monday, November 3, 2008

از مامهر رفتم پیش یاشار ... یعد از مدتها ... و اینرا دزدیدم ...

دور كه هستم از تو
چقدر تهي ام،
چه اندازه تنها

باتو كه هستم
چه اشتياقي دارم
براي فرار.

از راجرمگاف
***

پانویس اول: خوشحال نشو! هر چقدر هم که عمومیت داشته باشد این ... شامل حال تو نمی شود ...


پانویسِ اول پانویسِ اول: گمانم شاعر "به تو" بود که می گفت:

آغاز جداسری شاید از دیگری نبود!


***

پانویس دوم: حالا که بعد از سالیان سال ... باز یاد گرفتیم که با هم حرف بزنیم ... شاید برای همیشه از هم دور افتادیم ...
دلم می شکند. باز.

پانویسِ اول پانویسِ دوم: ... و باز تو همان دوست هوشمندی میشوی ... که به او دل بستم ... و از دستش دادم ...
حالا باز اگر بهت دل ببندم؟

No comments: