Wednesday, September 29, 2010




تو عشقت را بازپس می گیری.
من آزادی ام را.
می رویم.
هر یک به راه خود.

3 comments:

پیر فرزانه said...

در ظاهر چنین است . اما در باطن نه عشق پس گرفتنی است و نه آزادی .و تا ابد آن عشق و این آزادی اسیر دل هر دو شماست.

Leilaye Leili said...

پیر فرزانه جان

یکجورهایی

این ازادی است که با آدم تحمیل می شود
وقتی دیگر ان >قتی را که باز به خودت تعلق دارد
نمی دانی چکارش کنی

عشق پس گرقتنی نیست
موافقم
اما وقتی معشوق نگاه می کند
بی عشقی در نگاهش
حتی اگر بدانی که به تعمد اینکار را می کند
یا از سر دلگیری
باز همین بی رحمی اش
و همین توانستنش
برای گشتن من که کافی ست. (بود)

لیلای لیلی

یکی said...

تو هم عشقت را بازپس می گیری...
هم آزادی ات را...
من اما
...تا انتها اسیر عشق تو می مانم