Wednesday, March 28, 2012

هنوز مریض است ... هنوز درد پشت و سینه و زیر بغل دارد می کشدش ...

دارو اگر هم روی رشد بلیسترهای سرخ و دردناک اثرکرد الان دیگر روی درد اثر ندارد ...

هجچنان شرکت است و دارد جای یکهفته ای که خانه بوده کار می کند ...
و شرم نمی کند ازاینکه شعارهای ضد کاپیتالیستی بدهد ...
یک همچین دلقکی است صاحب این صفحه!

7 comments:

ماهگونMahgoon said...

خب من وقتی درد می‌کشم می‌فهمم هنوز زنده‌ام.
می‌فهمم باید به چیزی توجه کنم.
درد من وقتی زیادتر می‌شود که به آن درد اول باز هم بی‌توجهی می‌کنم. آن‌وقت باز می‌فهمم هنوز امید هست.
مشکل از آن جا آغاز می‌شود که من به این دردها عادت می‌کنم و تداومش برایم آنقدر کمرنگ می‌شود که کم‌کم دیگر دردی احساس نمی‌کنم. آنوقت باید بروم دندانم را بکشم چون دیگر ترمیم پذیر نیست.
این روزها از روزی می‌ترسم که میان اینهمه درد هیج دردی را احساس نکنم.
آن‌وقت امیدم را هم از دست خواهم داد.

Anonymous said...

As nargesat Chezy mago.

Anonymous said...

لیلاجان بهتر هست به این هم فکر کنید که همیشه همین نیرو و قدرت امروز رو ندارید.آرزوی سلامتی و شادی برایت میکنم.راستی پسرک ما کجاست با این حال مریضت ؟

Leilaye Leili said...

سلام

ممنون ... همینطور است ... درد پدرم را در اورده است
پسرک خوب است ... عالی است ... بهش می گویم بهترین پسرک دنیا!!
حالا عکس می گذارم

لیلای لیلی

Leilaye Leili said...

ماهگون جان

بعد از دوهفته ممتد درد کشیدن الان دلم لک زده برای بیدردی به خدا

لیلای لیلی

Anonymous said...

zoode zood khob besho leila jaan ...

http://www.youtube.com/watch?v=4TVZpVnnsFI&feature=related

Leilaye Leili said...

tnx

it was new for me

LL