به من می گوید که من (یعنی من) عاشقیت بلت نیستم ... به اصرار ... می گویم که اینقدر به پر و پای من نپیچد و اینکه یک کلام می تواند بگوید که دوستم دارد و اینقدر بهانه جویی نکند ... پای تلفن مکث می کند. می گوید: "دوستت دارم!"
بهش می گویم که اینهم به درد نمی خورد و لحنش شبیه دختر-پسرهای فیلمهای تهمینه میلانی است (فیلم مزخرف آتش بسش را به یادم می آورد!)! می گویم: «این دوستت دارمت اصلا حس و حالی به آدم نمی دهد همان غُرغُر (قُرقُر) کن!»
بفیه ی مذاکرات محرمانه است و محترمانه نیست.
No comments:
Post a Comment