Thursday, November 22, 2012

خوابهاي عاشقانه ي هموسكشوالي مي بينم باز (در دوران بيست سالگي خوابهاي عاشقانه ام معمولا مربوط بود به دخترهاي اطرافم)

اول خواب مي بينم با دو مرد گي زندگي مي كنم و يكجورهايي يك رابطه ي سع تفره داريم (ديتيلش بماند)
بعد خواب مي بينم با دختري و با مردي كه هر دو دوستش داريم زندگي مي كتيم، كلك پسرك كنده مي شود (ديتيلش بماتد) و روزي كه مي روم كليد خانه ي مشتركمان را به دخترك پس بدهم (كه بي نهايت خوشگل هم هست) متوجه مي شوم چقدر عاشقانه دوستش دارم و مي خواهم بمانم.
نمي مانم.
در خواب هم مي دانم كه نوبت عاشقي براي من گذشته است. ديتيلش بماند.

No comments: