Thursday, December 13, 2012

گفته بودم که دلم برایش تنگ می‌شود وقتی که نباشد، وقتی که برود، وقتی که برای همیشه برود. و حالا چه زود شروع شده بود این دلتنگی. هنوز کاملاً نرفته بود که دلم برایش تنگ شده بود. هنوز نرفته که دلم برایش تنگ شده. برای دیدنِ چشم‌های بازش. برای شنیدنِ صدایش. برای نظم و دقتش. برای حساب کتاب کردن و مو از ماست بیرون کشیدنش. برای مهربانی‌هایش. برای تندی‌هایش.
 حتی برای خودش

لیلا صمدی

No comments: