Friday, August 30, 2013

لیلا! یا «ببخش و بمان» یا «برو»!
سالهاست. یا با یکنفر می مانم و هر چیزی را که در میان است حل می کنم و می گذرم. یا چیزها به نظرم انقدر غیر قابل حل و گذشت می ایند که می روم.
نمی توانم بپذیرم که ادم با دیگری بماند -دوست یا همسر یا معشوق- به عذاب
دوبار عاشق شدم ... دو بار همین کار را کردم. عاشقانه و بيمار و دیوانه وار دوست مي داشتم، نمی توانستم دست بکشم ... نمی توانستم ببخشم. رفتم.

دوستم بعد از ١٥ سال همچنان از من دلگیر است و من همچنان همین جواب را به او می دهم: "دوستت داشتم ... دوستت دارم ... اما نمی توانم بپذیرمت."

نمي تواني بپذيري. برو.

No comments: