Thursday, May 2, 2002

پاسخي به نامه ام

امروز صبح متن نامه اي را كه به دوست نديده ام علي (كه ساكن آلمان است) نوشته بودم گذاشتم در وبلاگ. اين جوابي است كه ”سهراب“ دوست وبلاگ نويسم كه ساكن جايي در اروپاست، برايم نوشت. نتوانستم اينجا نياورمش... مگر دستم بهت نرسد وروجك!

**********************************
سلام ليلی جان

من علی هستم. نامه ای که نوشته بودی همين يک ساعت قبل به دستم رسيد(يعنی به دستم که نه.به کامپيوترم رسيد) ليلی جان نوشته ای مي خواهی برگردی ولی پول نداری.خوب اينکه مشکل بزرگی نيست.من هم پول ندارم.ولی گور بابای دنيا هم کرده. تو برگرد.من تا اونجا که مي توانم چک بی محل مي کشم و بعد خرجش مي کنيم و بعدش من ميرم زندان و تو مثل ليلی که در عشق مجنون حاضر به هر کاری بود مي توانی هر هفته بيايی به ملاقات من تو زندان قصر... بعدش که من بعد از 20 سال از زندان آزاد شدم مثل فيلمهای قديمی ميام دزفول يا آبادان. دنبالت.فقط عزيزم اينجا هنوز سرعت اينترنت مثل همان چند روز قبل است(يعنی کٌند هست) اگر آمدی و اين اينترنت خسته ات کرد.به من نگويی: علی تو هم ديگه گند زدی با اين خط اينترنت. که من در اين مورد شرمنده هستم.
ليلی جان پس من منتظرت بمانم؟؟ خيلی دلم برات تنگ شده.

کوچيک تو: علی کوچيکه :)