Sunday, September 22, 2002

.......

من اصلاً خبر نداشتم که در وبلاگ پاگنده يک بحثی راجع به سانسور در جريان است که دامن من را هم گرفته است. خلاصه رفتم آنجا در اين صفحه ی نظر خواهی يک سری خودم را توضيح دادم و بعدش يک بابايی که سابقاً من يکی از نوشته هايش در صفحه ی نظر خواهی خودم را پاک کردم چون دريک بحث سياسی که در وبلاگ شبح در گرفته بود از نحوه ی نوشتن و ابراز عقيده اش خوشم نيامده بود و دلم نمی خواست اصلاً با وی طرف صحبت شوم، مبانی اعتقادی مرا تشريح کرده است .

خلاصه علی رغم اينکه غريزه ی سانسورچی گري ام خيلی قيلی ويلی می رود و علی رغم مشهود بودن اين اصل که بر طبق نوشته های من همه فکر می کنند در غرب ديگ حلوا در هر ايستگاه مترو بر بار است، و به رفقای چپ "ناسزا" گفته ام، گفتم ادرس بدهم برويد يک خورده با خصوصياتم اشنا شويد!! فقط اميدوارم پای اين قوم الظالمين (نوشته های شمر را بخوانيد توجه می شويد منظورم چيست!!) دوباره به وبلاگم باز نشود!! که رگ سانسورگری من باز عود نکند.
...

No comments: