ويسواوا شيمبورسکا
بچه های اين دوره و زمانه
مابچه های اين زمانه ایم
و عصر، عصرِ سياست است.
همه ی امور روزانه، امور شبانه
چه مال تو باشد چه مال ما يا شما
امور سياسی اند.
چه بخواهی چه نخواهی
ژن هايت سابقه ی سياسی دارند
پوستت ته رنگ سياسی دارد
چشم هايت تابی سياسی دارند
هر چه می گويی طنينِ سياسی پيدا می کند
سکوتت چه بخواهی چه نخواهی
سياسی تعبير می شود.
حتی هنگامی که از باغ و جنگل می گذری
گام های سياسی بر می داری
روی خاکِ سياسی.
شعر غيرِ سياسی نيز سياسی ست
و ماهی که در بالا می درخشد
ديگر ماه نيست.
بودن يا نبودن، سوال اينست.
سوال چيست، عزیزم بگو.
سوالِ سياسی ست.
حتی لازم نيست انسان باشی
تا بر اهميت سياسی ات افزوده شود
کافی ست نفت باشی، علوفه يا مواد باز يافتی.
يا حتی ميز مذاکراتی که شکل آن
ماه هاست مورد جنگ و جدال است:
پشت کدام ميز در باره ی زندگی و مرگ بايد مذاکره کرد
ميزِ گرد يا ميزِ مربع.
در اين اثنا
آدمها گم می شدند
جانوران می مردند
خانه ها می سوختند
و مزارع باير می شدند
مثلِ زمانهای قديم که کمتر سياسی بودند.
Sunday, November 17, 2002
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment