اينهم يك سايت دلخوش ( مخفف دلش خوش!) كه مي خواهد سفره ي هفت سينش را برايش بچيني ... يادت هست؟ ... گفتي: ”سفره ي هفت سين مي چينند!“ ... و صدايت از تنفر نسبت به اينهمه ” ابتذال“ مي لرزيد! خنده دار است اما با اينكه من از هر چيزي كه اسم ”سنت“ داشت و بويش را از بيخ دور بودم ناخودآگاه از دهانم پريد: ”مگر شما هفت سين نمي چينيد؟“
مي چينيم ... خوب است نه ... از اسفند ماهي تا اسفند ماهي ديگر صبر مي كنيم و زندگي مان را از نو شروع مي كنيم .... هفت سين هم مي چينم ...كنار همه ي كارهاي ديگر .... باز هم حكايت ان ريگ كوچك كف رودخانه يادم آمد كه حتي آب هم نمي بردش و آن پايينها همينطور قل قل مي خورد و بالا نمي امد ... گاهي فكر مي كنم همه ي اين چيزها چقدر كم روي تو نقش گذاشتند ... نه؟
No comments:
Post a Comment