در رزوهاي آخر اسفند،
كوچ بنفشه هاي مهاجر،
زيباست.
در نيم روز روشن اسفند،
وقتي بنفشه ها را از سايه هاي سرد،
در اطلس شميم بهاران،
با خاك و ريشه
-ميهن سيارشان
در جعبه هاي كوچك چوبي،
در گوشهء خيابان، مي آورند:
جوي هزار زمزمه در من،
مي جوشد:
اي كاش ...
اي كاش آدمي وطنش را
مثل بنفشه
(در جعبه هاي خاك)
يك روز مي توانست،
همراه خويشتن ببرد هر كجا خواست،
در روشناي باران،
در آفتاب پاك.
شعر: كوچ بنفشه ها
از: م. سرشك
خواننده: فرهاد
No comments:
Post a Comment