Monday, January 17, 2005

گفت که :‌سر مست نِه اي، رو که از اين دست نِه اي
رفتم و سرمست شدم، وزطرب آکنده شدم
گفت که:تو زيرَککي، مست خيالي و شکي
گول شدم، هول شدم، وزهمه برکنده شدم
گفت که: تو شمع شدي، قبله ي اين جمع شدي
جمع نيَم، شمع نيَم، دودِ پراکنده شدم

مولانا

No comments: