باز افتاده ام به تب ...
دوستش دارم. و باز تنم درد می کند.
در چشمهایش خیره می شوم که شادند و پاک و رها ... و برایش با صدایی شاد از دوست داشتنش می گویم ...
ذوق می کشد و بلند بلند می خندد ... و دست و پا می زند و باز ذوق می کشد.
و اشکهایم روی دستهایش می چکند ... .
تو را به یادم می آورد.
و خودم را.
4 comments:
Vaghti einja ra mikhandam shayad chand sali ghabl yadam hast ke bachehaki mikhasti, chand sali pish vali na kheili door. az einke pesarak ra dari khoshalam, omidvaram shad bashid.
esme in fesgheleto nemikhay begi?
لیلا جون اسم کوچولو چیه؟
یاشار یوسف
Post a Comment