اندر حکایت باز نگشتن
یکی در من ده سال است که اوغ می زند ...
اوغ غ غ غ
از هر آنچه که من در ده سال گذشته در تورنتو به خوردش داده ام ...
و این تهوع هست تا بماند ...
اوغ غ غ غ
می بینی ...
گاهی به دیگری نیازی نداری تا زندگی ات را تبدیل کنی به مرداب ...
این یک زندگی را ... من خودم به گنداب نشانده ام.
بی تو.
2 comments:
bi nazir gofti Leila jaan
چه زیبا نوشته ایی بعد از مدتها که از خودت می گویی.
راست می گویی ما تر و تمیز، گند
می زنیم به زندگی
Post a Comment