Sunday, November 15, 2009





بعد از نزدیک به ۱۱ ماه برمیگردم سر کار ...
شرکت جدید ...
زندگی جدید.

دغدغه هایم اما، همانها هستند که بودند ....
نه.
همانست که بود ...
که تو نباشی.

که همه ی آنچه گذشته است،
به هر جان کندنی که گذشته است
گذشته باشد،
و تو نباشی.

5 comments:

رضا said...

این طوری که او همیشه هست. همیشه می ماند

Anonymous said...

به گمانم به خاطر يوسف هم که شده بايد فضاي روحي و فکري ات را تغيير دهي.
شايد يوسف اين را در آينده حق خود بداند.

Anonymous said...

سلام لیلا جان
چند سالیست که نوشته هات را می خوانم. این تو که در دو نوشته قبلی یاد کردی همون عشق قدیمی است؟ چطور این گرما هنوز پایداره؟

Leilaye Leili said...

این عشق همان عشق همیشگی است ... چندبار ی چهره عوض کرده است .. اما حس و حال همان است ....
اما ان عشق قدیمی که این وبلاگ را به او می نویسم هنوز هست ... به صورت یک دوستی ماندنی و عمیق ...

Leilaye Leili said...

جان من ان نوشته مبنی بر ان نیست که من الان بدحالم ....
مثل سابق ..
راستش با حضور یوسف می شود گفت همیشه شادم و خیلی هم فعال :)

ولی هر کس-گمانم- ا ز نیمه های مختلفی تشکیل می شود ... واین یک نیمه در من همیشه هست ...
نیمه ی بی تاب

با مهر
لیلای لیلی