دارم هی پا به پای نرفتن صبوری میکنم
صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کامل تر شود
صبوری میکنم تا مدار, مدارا, مرگ..
تا مرگ , خسته از دق الباب نوبت ام
آهسته زیر لب .. چیزی , حرفی سخنی بگوید
مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت!
هه! مرا نمیشناسد مرگ
یا کودک است هنوز و یا شاعران ساکت اند!
حالا برو ای مرگ, برادر , ای بیم ساده ی اشنا
تا تو دوباره باز آیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد..
سید علی صالحی
3 comments:
تولدت را با قطعه ای از ریلکه مبارک باد میگم: نگاهم درنگی کرد بر ستارگان کاش به یاد نمی آوردم که هیچگاه از راه نمی رسی
تولد؟
email has been sent!
رو صبوری کن در این درد
Post a Comment