گلویم بوی سرب داغ می دهد پدر
بعثی ها به تو تنها دو گلوله زدند
اینها هر روز،
توی دهان من شلیک می کنند!
فاطمه حق وردیان
Picture: فرزاد کمانگر در کنار شاگردانش
3 comments:
تاریک
said...
آه رفیق آه رفیق آیا به من می دهی خانه ایت را در برابر اسبم من این چنین غرقه به خون از دهانه های ایران زمین می آیم این زخم را می بینی که تا گلوگاه مرا شکافته آه رفیق آه رفیق اگر از خود اختیاری داشتم این سودا را می پذیرفتم اما دیگر من نه منم و این خانه از آن من نیست
3 comments:
آه رفیق آه رفیق
آیا به من می دهی خانه ایت
را در برابر اسبم
من این چنین غرقه به
خون از دهانه های ایران زمین می آیم
این زخم را می بینی که
تا گلوگاه مرا شکافته
آه رفیق آه رفیق
اگر از خود اختیاری داشتم
این سودا را می پذیرفتم
اما دیگر من نه منم
و این خانه از آن من نیست
:(
لیلای لیلی
sad..sad...sad...sad world...crazy world...
Post a Comment