گویا سحرگاه سه شنبه بود روزی
که آسمان را ابری عجیب گرفت،
و باران
برای زایش گندم و شفا
از شب گذشت و
صبح شد.
...
اتفاق عجیب این جاست،
هر کجا که می روم
تو یک طورهایی همان حدودها دیده می شوی.
بعضی ها به زور حرفم را باور می کنند،
می پرسند مگر می شود
یک عمر زیر باران زیست و خسته نشد؟
...
سیدعلی صالحی
1 comment:
Ajab shery...ajab aksi...mersi
Post a Comment