Thursday, September 30, 2010


ماندن و رفتن
حکایات مختلفه:

۱.
من تو را دوست می دارم
بی پروایی ات را
تو را، همانگونه که هستی

تو مرا دوست می گیری
نه بی پروایی ام را
مرا، آنطور که می توانم باشم

***

در عشق
هر دو بی پرواییم

من می مانم
بی پروای هر آنچه
که ما را از هم دور می کند

تو می روی
بی پروای هر آنچه
که می تواند ما راکنار هم نگاه دارد



۲.
من فکر می کنم که تو مرا از یاد برده ای.
تو هم.

همدلی مان همچنان پابرجاست
در از یاد بردن من.



۳.
تو
از بازپس گرفتن هر آنچه که در میان ماست
خوشنودی
من از باز پس دادنش

ما ترکیب خوبی هستیم
حتی برای جدایی



۴.
یکی آن دورها گریزان است
دیگری اینجا
پریشان.

شکار از حلقه ی محاصره رهیده ست.



۵.
من آداب ماندن نمی دانستم
تو آداب رفتن



۶.
ماندن به جای خود
رفتن
آدابی دارد
که ندانستیم.

2 comments:

n said...

فوق العاده بود لیلا

لیلیوم سفید said...

این روزا تقریبا اداب همه چیز حتا عشق را فراموش کرده ایم