یکی از گونه های از دست دادن اینگبورگ باخمن ترجمه: لیلای لیلی با هم مشترکند: فصول، کتابها، موسیقی. کلیدها، فنجان های چای، سبد نان، ملافه ها و یک تختخواب. مهریه ای از کلمات،از ژست ها، باز پس داده شده، استفاده شده، مستعمل، از کار افتاده. قوانین خانه دنبال شده.گفته شده. انجام شده. و همیشه به انجام رسیده.. در زمستان، در یک گروه موسیقی وینی، در تابستان، عاشق. بر روی نقشه ها، در پناهگاهی کوهستانی، بر روی ساحلی و در تختخوابی. آیینی پرداخته از تاریخ ها و وعده های فسخ ناپذیر، لبریز از وجدی بی پایان در مقابل یک چیز، حس حرمتی برای هیچ چیز. (-برای ورقهای تاخورده ی روزنامه، خاکستر سرد، یادداشتی بر کاغذ پاره ای) بی هراسی از مذهب، آنجا کلیسا در این نختخواب بود. از جانب دریا مناظر می آمدند تا نقاشی های بی پایان من باشند از تراس خانه من به مردم سلام می گفتم، همسایگانم، در پایین. در کنار آتش، در امنیت، موهایم ژرف ترین تاب خود را باز گرفتند. زنگ خانه شیپور شادمانی من بود. آنچه از دست داده ام تونیستی، جهان است. |
Monday, November 29, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
5 comments:
you seem to be a painter whose pen draws words listed in a poetic way.
ehsasatet kheili armani va zibast.midunam ba in ehsasat bayad ziad ranj keshide bashi ke nist ya kam ast chon toyi.
TNX
I AM JUST THE TRANSLATOR
The poet hase done the work
چه آشنا..
جهان را از دست داه ام ولي گوشي صدايم را ني شنود.قلمت سبز باد وجاويد دوستم.
Leila MA montazerim ke ba taze tarin tarjome haye khodet surpriseman koni.
Post a Comment