Monday, November 29, 2010


یکی از گونه های از دست دادن
اینگبورگ باخمن
ترجمه: لیلای لیلی

با هم مشترکند: فصول، کتابها، موسیقی.
کلیدها، فنجان های چای، سبد نان، ملافه ها و یک تختخواب.
مهریه ای از کلمات،از ژست ها، باز پس داده شده، استفاده شده، مستعمل، از کار افتاده.
قوانین خانه دنبال شده.گفته شده. انجام شده. و همیشه به انجام رسیده..

در زمستان، در یک گروه موسیقی وینی، در تابستان، عاشق.
بر روی نقشه ها، در پناهگاهی کوهستانی، بر روی ساحلی و در تختخوابی.
آیینی پرداخته از تاریخ ها و وعده های فسخ ناپذیر،
لبریز از وجدی بی پایان در مقابل یک چیز، حس حرمتی برای هیچ چیز.

(-برای ورقهای تاخورده ی روزنامه، خاکستر سرد، یادداشتی بر کاغذ پاره ای)
بی هراسی از مذهب، آنجا کلیسا در این نختخواب بود.

از جانب دریا مناظر می آمدند تا نقاشی های بی پایان من باشند
از تراس خانه من به مردم سلام می گفتم، همسایگانم، در پایین.
در کنار آتش، در امنیت، موهایم ژرف ترین تاب خود را باز گرفتند.
زنگ خانه شیپور شادمانی من بود.

آنچه از دست داده ام تونیستی،
جهان است.

5 comments:

Anonymous said...

you seem to be a painter whose pen draws words listed in a poetic way.
ehsasatet kheili armani va zibast.midunam ba in ehsasat bayad ziad ranj keshide bashi ke nist ya kam ast chon toyi.

Leilaye Leili said...

TNX

I AM JUST THE TRANSLATOR
The poet hase done the work

mahta said...

چه آشنا..

فرشته said...

جهان را از دست داه ام ولي گوشي صدايم را ني شنود.قلمت سبز باد وجاويد دوستم.

Anonymous said...

Leila MA montazerim ke ba taze tarin tarjome haye khodet surpriseman koni.