Thursday, July 7, 2011

من باز عاشق می شوم
تو باز دلگیر
و من خیال می کردم از این بیشتر نمی شد که دلگیر شد
آنقدر که تو هستی

من باز عاشق می شوم
و نمی بینمت تا کنار دیوار با بازوهایم محاصره ات کنم
و راست در چشمهایت نگاه کنم و بگویم که این همه
اگر نه خواسته ی تو که بایسته ی آنچه هست که در میان ما گذشته است

قرارمان این بود که عاشق بمانیم
من هستم.
.همچنان

تو دلگیری
همیشه

1 comment:

simin said...

لیلا جان، توی یکی از کامنتهات اظهارنظرجالبی دیدم درباره شکل جدید خانواده. به نظرم منطقی و جالب توجه آمد. دوست دارم نظرت را راجع به مونوگامی بدانم و رابطه های موازی.

میبخشی که بیربط است کلا به این پست.