كنار پنجره نشسته اي و به قطار مجاور نگاه مي كني ... نمي تواني بداني كه تويي كه مي روي يا ان ديگري.
قطارها از كنار هم گذشته اند.
حالا مي تواني بداني.
اگر بخواهي كه
1 comment:
Anonymous
said...
سلام . خیلی وقت است که لیلای لیلی را ندیده بودم . یعنی از آن سال ها که هی وبلاگ می خواندم و هی می امدم این جا که نه آن وبلاگ سیاه لیلا را کامنت می گذاشتم گذشته است و من هنوز وبلاگ می خوانم . گاهی می نویسم . اما الان این اسم از این وبلاگ یک بویی از قدیم رو تو دماغم پیجوند که حیفم اومد این جا کامنت نزارم . یاد آن لیلا بخیر روز این لیلا بخیر
1 comment:
سلام . خیلی وقت است که لیلای لیلی را ندیده بودم .
یعنی از آن سال ها که هی وبلاگ می خواندم و هی می امدم این جا که نه آن وبلاگ سیاه لیلا را کامنت می گذاشتم گذشته است و من هنوز وبلاگ می خوانم . گاهی می نویسم .
اما الان این اسم از این وبلاگ یک بویی از قدیم رو تو دماغم پیجوند که حیفم اومد این جا کامنت نزارم .
یاد آن لیلا بخیر
روز این لیلا بخیر
Post a Comment