تخته
بازي كردن با من كار اساني نيست ... با ساركسام ممتد ... خنديدن هاي
ديوانه وار ... تحقيقاً شخصيت طرف مقابل ... موجوديتش ... اعتماد به نفسش و
ميل به زندگي اش ذره ذره خورد مي شود و دندان بر هم سابان بازي را
ادامه مي دهد. خصوصا كه در اين سفر اخیر من روي دور برد بودم.
ديروز دوستم
فرشاد مي گفت تو را بايد به عنوان بازجوي زندان استخدام كنند و تو به جاي
بازجويي با طرف فقط تخته بازي كني ... طرف به همه چيز اعتراف مي كند تا فقط
با تو تخته بازي نكند.
No comments:
Post a Comment