به او نگفتم که تو تنها زني هستی در تمام سالهای بعد از 1369 که من با او عاشقانه حرف میزنم ...
فایده ای هم نداشت اگر می گفتم.
قلب من مثل اتوبوس است ...
پر از مسافر ... پر از چمدانهای سنگین گذشته ... و پر از صندلی خالی ...
سر راه هم می خواهد در هر ایستگاهی بایستد.
عشق عمومی ... درد عمومی
شاید باید همین کار را کرد که می کنم.
باید تنها ماند.
No comments:
Post a Comment