به من مي گويد: "تو يك 'bubble' توي ان كله ات داري ... خودت هم نمي داني چه مي خواهي!!
مي خندم: "خُب البته شايد 'bubble' هست اما ثابت نيست مي چرخد مي رود و
ميايد و جايش را عوض مي كند اينجاست و انجاست ... در سر و در دل ... كوچك
هم نيست"
و باز به خنده دستم را به كمرم مي زنم كه: "به من گفتي bubble-head؟!"
مي دانم اين نحوه ي تفكر به او كمك مي كند تا دورانهاي متناوب بي حسي ... بي عشقي من را تحمل كند ... شايد بي انكه بداند.
No comments:
Post a Comment