نوشته هاي ماليخوليايي
چند نفر از دوستانم از اين نوشته هاي اخير من كه با نوشته هاي معمولم تفاوت دارند تعجب كرده اند و برايم نوشته اند كه مرا چه مي شود. بخاطر اين نوشته ي اخري كه پيام شيطان صاحب وبلاگ چرنديات از من شيريني هم خواست! اين نوشته ها تنها تلاش من براي داستان پردازي بوده و در عالم واقع حتي يك بند انگشت هم با قدم مبارك خود چه در خواب و چه در بيداري كلبه ي من غربت زده را مزين نكرده كه اگر چنين بود من اين كامپيوتر را از همين طبقه ي شانزدهم به بيرون پرتاب مي كردم و به مصاحبت آن مي نشستم!
اين نوشته ي آخري خوابي بود كه من به سفارش آقاي ياشار احد صارمي نويسنده و شاعر هموطن ديده ام كه مشغول نوشتن داستان اسرار آميزي هستند به نام ”ملك طاووس“ كه در حال حاضر در وبلاگي به همين نام در نيمه راه خود است. ايشان پريزاده اي در داستان خود دارد به نام ليلاي ليلي كه در خوابهاي مهرداد عاشق، همسر شرعي همزاد او، يعني روزبهان است. قطعاً من هرگونه ارتباطي را با اين مهرداد و آن روزبهان تكذيب مي كنم، جز اينكه من خوابهاي معشوقش را برايش مي بينم و عشق او را در دل خيال مي پرورانم، به سفارش ياشار.