Thursday, January 29, 2004

زيشاد در نظرخواهي گزارش اول از ”پروژه ي بچه دار شدن“ نوشته است:

! I don't understand why you would share such a thing with everyone

خيلي طبيعي است. من از چيزي به نام حق بچه دار شدن بدون عشق، ازدواج و يا حتي همزيستي حرف مي زنم. زيشاد گرامي، براي من كه به ازدواج اعتقاد ندارم، زماني فرمول عشق آزاد؛ رابطه ي بر مبناي عشق و آزادي و اگاهي بين دو موجود ايده ال به نظر مي رسيد... ( سابقا گفته ام كه Bisexual هستم و در عشق به فرمول ثابت زن-مرد اعتقاد ندارم در عيني كه Monogamous هستم و به روابط سه - چهار نفره نيز اعتقاد ندارم ... لااقل هنوز)

زمان گذشت و تجربه ها امدند و رفتند و معيارها در من تغيير كردند و قبول كردم كه در جهان ناهمگون كنوني يك رابطه ي دونفره مي تواند اگر نه بر مبناي عشق كه بر مبناي آگاهي و بر پايه ي نيازهاي انساني باشد ... يعني دو نفر با هم مي توانند براي رفع نيازهاي جنسي و غريزي شان، نوعي رابطه يا آزاد را داشته باشند و ساعتهاي تنهايي شان با يك موجود زنده و فهيم شريك شوند، بي آنكه به هم دروغ بگويند يا براي هم نقش بازي كنند ... اما اين فرمول اگرچه به نظرم نادرست نيست ... مطلوب هم نيست. من تنهايي را برچنين زندگي تا كنون ترجيح داده ام.

از نظر من براي بچه دار شدن، كه من آنرا يكي از حقوق انساني مي دانم، فرمول هاي رايج هزاران ساله كافي نيستند. انسان اين دوره با نيازها و بار تجربيات قرون گذشته نيازمند بازنگري تعابير و تعاريف موجود است. من تمام افكارم در اين رابطه را با ديگران در ميان مي گذارم چرا كه به اين قضيه به عنوان حق طبيعي هر مرد يا زن نگاه مي كنم تا خارج از چهارچوب تعريف شده ي روابط انساني، آدمي را براي بچه دار شدن در زندگي خود برگزيند. اين در من يك نياز طبيعي و غالب است و من نميخواهم براي انجام دادنش با اجبار با كسي زندگي كنم و يا به هيچ فرمول كهنه و نويي تن بدهم.

دوران رمانتيك بازي براي من و در سن من به سر آمده است و من حق خودم را طلب مي كنم از جامعه اي كه ساختار ناهمگون و درهم پيچيده اش؛ به واسطه ي قرار گرفتن در بحران هاي انقلابي مذهبي و جنگ و تضادهاي سنت و مدرنيته؛ نتوانسته است نيازهاي روحي مرا برآورده سازد. حق مادري - بدون قبول نقش همسري ... و در انجام اين كار: حق انتخاب جفت!

No comments: