بحث من، درباره ی ويژگی يا خصلت خودکامگی نهاد حکومتی ست. اين صرف نظر از اين است که اين نهاد حکومتی چه شکلی در اين يا آن زمان بخود گرفته است. تجربه ی امروز نشان داده است که این خودکامگی خصلتی آنچنان جاافتاده است که نه انقلاب مشروطه و نه انقلاب بهمن 57 نتوانستند آن را از انديشه و عمل سياسی ما جدا کنند.
چند روز پيش که قالیباف کانديدای رياست جمهوری گفت "من رضاشاه اسلامی هستم" زیاد تعجب نکردم. چون دور نگاه داشتن مردم از شرکت فعال اجتماعی و در نبود نهادهای انتخابی قدرتمند برای کنترل و محدود کردن حکومت، هميشه ناجی های با مشت آهنين می توانسته اند خلاء قدرت مردمی را تا مدت کوتاهی پر کنند. وقتیکه حتی اصلاح طلب حکومتی آقای حجاريان از پديده ی بناپارتيسم نگرانی دارد که در شرایط آشفتگی اجتماعی می تواند حاکم شود، می بینیم که هنوز ريشه های پذیرش خودکامگی در فرهنگ جامعه زنده اند.
پويا
Tuesday, May 24, 2005
نگاهی دوباره به سفرنامه های بيگانگان در بررسی پديده خودکامگی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment