Tuesday, January 24, 2006

سر ميز شام در امستردام يکي از دوستان از ادريس مي پرسد که با امدن احمدي نژاد چه تعييراتي در ايران مشاهده مي شود. ادريس مي گويد که هنوز زود است و احمدي نژاد هنوز فرصتي براي تغيير نداشته و ...
مي گويم که در عوض در باب سياست خارجي طرف خوب توانسته است ظرف يک هفته تمام آنچه را که خاتمي در طول هشت سال کاشته بود پنبه کند و دوباره ايران را برگرداند همان جا که بعد از اشغال سفارت امريکا بود. ادريس به تاييد مي خندد.

وقتي خاتمي در هر نقطه از دنيا سخنراني داشت مي شد تحير و تحسين را در مردم جهان مشاهده کرد ... البته به جز در چپ ها و راستهاي سلنت طلب و مجاهدين که فکر مي کنند که خودشانند که درد را و درمان را مي دانند. .
بعد از مدتها شانتاژهاي وسيع امريکا و بنيادگرايان مسيحي بر عليه مسلمين باز مي شد قبول کرد که روشنفکري ديني (روشنفکر مسلمان) چيزي نيست که بشود آنرا انکار کرد و بنيادگرايي اسلامي در تمام جوامع مسلمان به صورت يکپارچه حضور ندارد و کشورهاي مسلمان جهان مي توانند و حق دارند سير طبيعي خودشان راداشته باشند و از راه خودشان شرايط خودشان را بهبود بخشند. منطق خاتمي و فهمش از آنچه در جهان مي رفت چشمگير و انکار ناپذير بودو رهبران همه ي کشورها و طبعا Media هرگز چاره اي نداشتند به جز پذيرش آن.

حالا هربار از احمدي نژاد سخن به ميان مي رود - وطبعا حمله ي نظامي به ايران- من آنچنان عصباني مي شوم که ...
باز هم فحشي نثار دوستان چپ و بقيه ي کاسه هاي از آش داغتر که براي مردم نسخه هاي دو آتشه مي پيچند با اين تحريم هاي به موقعشان. همراستايي مواضع طيف چپ و ارتجاع در ايران از سال ۳۲ شروع شده و همچنان ادامه دارد و اين دولتهاي استعماري اند که براي دوره هاي طولاني از آن بهره برده اند و مي برند . حالا بگرد تا بگرديم.

******

پانويس: مي بيني ... من هر چند روز يکبار يک دور از اول جوش مي آورم. فکر مي کنم چقدر زمان لازم است براي حل مشکلات کشور. فکر مي کنم وقتي روشنفکران از تحليل شرايط عاجزند و هرگز نتوانسته اند به درستي دريابند که مردم کشور از نظر اعتقادي و يا سياسي در چه مرحله اي از رشد هستند و بر عليه حرکات اصلاح طلبانه اي که از بطن جامعه و مردم برمي خيزند و همه ي تلاششان را مي کنند، چه انتظاري ميشود داشت از ملت که نانش را مي خورد و منتظر است يکي بيايد و دستش را بگيرد و از فقر نجاتش دهد. طبيعي است که مي رود راي مي دهد به احمدي نژاد و قاليباف ديگر.
در ايران در و تخته به هم جورند.

الان هم من انتخاب مردم را مي پذيرم ... مردم خودشان راه خودشان را بايد بروند و دارند مي روند. اين هراس از حمله ي نظامي به ايران است که در خوب و بيداري از ذهنم نمي رود.

No comments: