Saturday, July 29, 2006


Israel's "new Middle East"
by Tanya Reinhart - July 26, 2006
Source: zmag.org

ترجمه ی قسمتی (۳ پاراگراف اخر) از: "خاور میانه ی جدید" اسرائیل

برای ایالات متحده، خاور میانه یک «زمین بازی استراتژیک» است، جایی که بازی برقراری فرمانروایی مطلق امریکاست. ایالات متحده پیشاپیش کنترل عراق و افغانستان را در دست دارد، و روابطش با رژیم مصر، عربستان سعودی و اردن و تعدادی دیگر از کشورهای منظقه را دوستانه و هماهنگ در نظر می گیرد. اما حتی با چنین جای پای محکمی، فرمانروایی مطلق ایالات متحده همچنان تحقق پذیر نیست. ایران با توجه به جنگ در عراق قویتر شده و از قبول اجرای فرامین امریکا سر باز می زند. در میان دنیای عرب، و همچنین «رژیمهای هم پیمان» خشمی فزاینده نسبت به ایالات متحده پا می گیرد، که محور آن نه در اشغال عراق، بلکه در سرکوب بیرحمانه ی مردم فلسطین، و پشتیبانی امریکا از سیاستهای اسرائیل است. محور جدید چهار گانه ی دشمن با حکومت بوش (حماس، حزب الله، سوریه و ایران) از نظر دنیای عرب بدنه ی نیروی مقاومت در مقابل قوانین امریکا و اسرائیل، و ایستادگی برای آزادی اعراب است.

از نقطه نظر بوش، او تنها دو سال برای تحکیم تصورش از فرمانروایی مطلق ایالات متحده در خاور میانه فرصت دارد، و برای انجام آن، تمام دانه های مقاومت یا امریکا بایستی که با شدیدترین وجهی منهدم شده و این برای تک تک اعراب روشن شود که اطاعت از ارباب تنها راه زنده ماندن است.

اگر اسرائیل مایل است که این کار را انجام دهد، و نه تنها فلسطینیان که لبنان و حزب الله را از میانه بردارد، پس ایالات متحده، تحت فشارهای داخلی ناشی از افزایش مخالفت با جنگهای بوش، و محتملاً عاجز از برای فرستادن سربازان بیستر برای کشته شدن در راه تحقق این هدف، از اسرائیل به هر صورتی که بتواند پشتیبانی خواهد کرد. همانطور که Rice در بازدیدش از اورشلیم در ۲۵ ژوییه اعلام کرد، پای چیزی به نام «یک خاور میانه ی جدید» در میان است. او به Olmert وعده داد: «ما غالب خواهیم شد.»

اما اسرائیل سربازانش را تنها برای خشنود کردن دستگاه بوش قربانی نمی کند. «یک خاور میانه ی نو» لااقل از سال ۱۹۸۲ آرزوی حلقه های حکومتی نظامی اسرائیل بوده است، همان هنگام که شارون کشور را با اعلام اهداف از پیش تعیین شده اش به اولین جنگ با لبنان کشانید. رهبران حزب الله سالهاست که اصرار دارند که محافظت از لبنان یک نقش طولانی مدت است و ارتش آنها برای تحقق آن از قدرت کافی برخوردار نیست. آنها اعلام کرده اند که اسرائیل هرگز دست از تمایلش برای دستیابی بر لبنان دست برنداشته است و تنها دلیل تخلیه ی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ توسط اسرائیل اینست که مقاومت حزب الله ادامه ی اشغال این سرزمین را برایشان بسیار پر هزینه ساخته است.

مردم لبنان می دانند که هر اسرائیلی که سن و سالی دارد به خاطر می اورد که در تصور Ben Gurion، بنیانگذار اسرائیل، مرزهای اسرائیل باید «طبیعی» باشند، یعنی در شرق روز اردن و در شمال رود لیتانی لبنان. در سال ۱۹۶۷ اسرائیل در سرزمین اشغالی فلسطین کنترل روی رود اردن را به دست آورد اما تلاشهایش برای استقرار مرزهایش بر روی رود لیتانی تا کنون نافرجام مانده است.

همانطور که من در "فلسطین-اسرائیل" بحث کرده ام، نقشه ی بازگشت به لبنان همان هنگام که ارتش اسرائیل جنوب لبنان را در سال ۲۰۰۰ تخلیه کرد، پیشاپیش طراحی شده بود. اما ارتش اسرائیل خیال آن را در سر دارد که اینبار این سرزمین ها را از نیروهای مقاومت «پاکسازی» کند، همانکاری که اسرائیل در ارتفاعات طلایی سوریه در سال ۱۹۶۷ انجام داد و حالا در جنوب اسرائیل به آن دست زده است.

برای تحقق باور اسرائیل به آرزوی بن گوریون، یک رژیم «دوست» در لبنان ضروری است، رژیمی که در عملیات در هم شکستن هر گونه مقاومتی همکاری خواهد کرد. برای تحقق این منظور، همانند آنچه امریکا در عراق انجام داد ابتدا باید کشور را ویران ساخت. اینها به طور دقیق اهداف اعلام شده توسط شارون در جنگ اول لبنان هستند. اسرائیل و امریکا معتقدند که حالا شرایط برای تحقق این اهداف مناسب است.

No comments: