Tuesday, April 6, 2010



بیراهه رفته بودم
آن شب
دستم را گرفته بود و می‌کشید
زین بعد همه عمرم را
بیراهه خواهم رفت...‏

- حسین پناهی

5 comments:

Anonymous said...

زیبا....زیبا

فهیمه said...

زیبا بود
هم شعر هم تصویر

یه شوخی : این که پای طرف رو گرفته نه دستش رو :-)

تاریک said...

شاید بیراهه ها مارو به مقصد برسونن

لیلای لیلی said...

دست را از پا نشناختن یعنی همین!

لیلای لیلی

لیلای لیلی said...

گمانم رفتن توش باشه ... رسیدن معنی پیدا می کنه ... راه و بیراهه خیلی دیگ فرقی ندارند

لیلای لیلی