Friday, May 28, 2010



از اول ما می هفته ای دو سه بار رفته ایم دوچرخه سواری.
پسرک را می نشانیم در تریلر کوچولو و خوشگلش و با توجه به گرم شدن بی سابفه ی هوا روکش ان را هم کنار می زنیم و سه تایی می زنیم به دل راه ... و به پل ها که می رسیم یاشار از خوشحالی جیغ می کشد.

دوستم دیروز می گوید: داری لیلای سابق می شوی.
اشاره اش به سرعت و استقامتم در دوچرخه سواری است که به یکباره بازگشته است.
دوستم دوچرخه سوار بسیار خوبی است ... می تواند در یکروز تا ۲۵۰ کیلومتر پا بزند ... در یک سفر دوچرخه سواری بود که با هم آشنا شدیم ... و همان موقع هم برایش جالب بود که زنی -حالا اگر نگوییم در سن و سال من- می تواند با پسرهای جوان همپا گردد.
من می دانم که هرگز نتوانسته ام پا به پای خودش پا بزنم ... معدود کسانی هستند که می توانند.

حالا بعد از دو سال عدم تحرک، به واسطه ی اینکه او یوسف را می کشد من می توانم پابه پایش بروم ... و خوب تقریبا ما در مسیر از دیگران پیشی می گیریم. گمانم این به خاطر ماه آپریل است است که مرتب و هربار ۳ تا ۵ کیلومتر دویده ام. هیچ چیز مانند دویدن آدم را دوباره به راه نمی اندازد.




به او زنگ می زنم:"از ولگردی در کامپیوتر خسته ام. امروز هم برویم؟"
می رویم.
می گوید: داری باز لیلا می شوی.
می خندم: کدامیک؟

5 comments:

leila said...

kheiy khobe leila jan, man ham dust daram har che zoodtar be sharayete saabegh bargardam va docharkhe savari shoroo konam , albate ba 2 bache kami sakhte , amma shodani hast, movafagh bashi , beboos in pesare shirin , yousef ro az tarafe man,

دارا said...

چرا دوس ندارم جای یوسف در اون کجاوه بشینم؟
دلم میگیره اونجا؟
زاویه دید یوسف برام مهمه و جالب

لیلای لیلی said...

دارا جان

پارسال پدر یوسف اینرا برایش خرید و بچهک اصلا دوستش نداشت ... می ترسید ... طفلک ۵-۶ ماهش بیشتر نبود ...
الان از سواری بسیار لذت می برد ... می دود و با میل تمام در ان می نشیند و می گذارد که کمربند ایمنی اش را ببندیم ...
از روی پل ها که رد می شویم (یوسف دلباخته ی پلهای چوبی است) از شادی جیغ می کشد ...

سرعت را هم دوست دارد ...

لیلای لیلی said...

ضمنا دارا جان

سیم برق مهمترین و محبوبترین اسباب بازی های یاشار است ...
در خانه ی من و خانه ی پدرش، همه ی پریز های برق را پوشانده ایم ...
و فهلا نگران نیستیم (حالا تا بتواند انها را باز کند!!)
و خوب بچه پدرش که الکترونتیکی است ... مادرش هم اجباران عمرانی شده و در دل الکترونیکی است ... چه انتظاری می شود داشت؟!!!!


لیلای لیلی

nasrin said...

ey jon, ein pessarak cheghadr shirin hast!khoda negahesh darad barat...