حنده دار نیست ... که وقتی خیلی
جوانی ... بیست ساله و انطرفها ... از این دلخوری که چرا دوستانت ... در
حالی که با تو راجع به سیاست و فلسفه حرف می زنند ... ته ذهنشان به
خوابیدن با تو فکر می کنند ...
وقتی سنت بالاتر می رود ... چهل و
اینطرفها ... از این دلخوری که چرا دوستانت ... که باهاشان راجع به سیاست و
فلسفه حرف می زنی ... اصلا به خوبیدن با تو فکر نمی کنند...
5 comments:
بعد خب آخرش خوب است يا بد فكر كردنه رو مي گم !
خوب و بد نیست
فقط ادم تغییر می کند
شاید غم انگیز این باشد که همیشه با همه راجع به سیاست و فلسفه حرف زدیم و دیگران هیچوقت به خوابیدن با ما فکر نکردند و یا ما از گرفتن نخ ناتوان بودیم! فاصله ی میان فکر و گفت و عمل تاریخی به قدمت زرتشت دارد!
اخی ...من البته سه بار عاشق شدم و سه بار به قدمت همه ی عمر طول کشید ... بنابراین ماجرا اصلا اینطوری تعریف نمی شد برایم
راستی من اپریل دارم میام جنوب اگن!
+++
Post a Comment