درک
موضوع دمکراسی در غرب خیلی هم کار سختی نیست ... درست است ... می شودگفت
نقد و انتقاد و سوال و جواب به طور نسبی ازاد است (حالا امثال این
پیتریاتیک اکت بوش/اوباما و قوانین مربوط به امنیت ملی شان بماند) اما در
مکالمه ی بین جریان منتقد سیستم ... حالا در رابطه با جنگ، میلیتاریسم،
کولونایزیشن و غیره سیستم صدای مدیا را انچنان بلند کرده است که مکالمه به
هیچوجه در متن جامعه قابل شنیدن نیست ... و سیستم با اتکای فرصت طلبانه اش
به نوعی عوام زدگی مبتنی بر رای اکثریت حتی لازم نمی بیند پاسخگوی جریان
منتقد باشد
در همین کانادا در حال حاضر دولت کانسرواتیو در خصوص
چندین مورد بسیار مهم زیر سوال است .. هر یک در ذهن من می تواند دلیلی باشد
برای استیضاح دولت در پارلمان ... و یک تغییر اساسی در سیستم ... اما حتی
برای من که به موضوع علاقمندم دنبال کردن مسیر این موضوعات تقریبا غیر
ممکن است .. مگر با روی آوردن به الترناتیو لفتیست مدیا ... که آنهم در نظر
عموم خیلی معتبر به نظر نمی رسد (هه! تا بی بی سی و سی ان ان هستند تا
خوراک ذهنی ملت را تامین کنند!)
حالا دوستان نیولیبرال و لیبرال و
سکولاردمکرات و امثالهم می توانند از آزادی بیان در غرب کتاب بنویسند اما
جریان بین سیستم و بخش منتقد جامعه درست مانند این است که یکنفر در اتاقی
که در ان صدها بلندگو با صدای بلند روشن هستند فریاد می زند و گلوی خود را
پاره میکتد ... اما صدایش به گوش نمی رسد ... و خوب خیلی هم انتظار بزرگی
نیست از مردم عادی، که در همهمه ی هراس های هر روزه ی مربوط به اقتصاد و
جنگ که توسط مدیا مانیوفکرچرد می شود و مثل دارو به جامعه شیاف می شود ... و
در میان تبلیغات ویکتوریا سیکرت و اسکار نایت و عکسهای انجلینا جولی در
مدارس دخترانه ی افعانستان و لبخندهای فمینیست نواز هیلاری کلینتونِ باهوش و
مقتدر به خودش زحمت بدهد و گوشش را به دهان جریان منتقد بچسباند بلکه
ببیند مشکلات سیستم چه چیزهایی می توانند باشند. و بلندگوها؟ در جامعه ی
آزاد هر چیزی آزاد است حتی خفه کردن صدای منتقد.
دمکراسی در غرب -در عمل- جوکی است که کورپوریشن ها مانیوفکچرد کرده اند و خوب به خورد همه مان داده اند.
No comments:
Post a Comment