People just take their insecurities, their angers and sorrows too seriously, They become one with them, with a deep sense of ignorance .
و من می زنم به چاک.
كاش يكروزي برسد كه در لغتنامهها يكي از تعريفهاي «خيانت»، «خيانت در واژهها» باشد. اينكه بايد براي آدمهاي خاص زندگيمان كلمههاي خاص داشته باشيم يك هنر است. اينكه براي آدم جديد كلمههاي مخصوص آدم قبلي را نگوييم اما «اخلاق است»؛ رعايت نكردنش همان خيانت در واژههاست.
همه اينها آن بالاها يك طرف، آدمهايي كه ته هر نوشته يك خطي يا چند خطيشان براي هر كسي، از خواهر گرفته تا دخترخاله از دوست صميمي تا همكلاسي دوره ايروبيك يا همكار چندين سال پيش مينويسند: بوس يا بوس بوس يا
Miss u sweetie يا Take care و ...
واژههايي غريب و سرراهي كه حس هيچ تعلقي ندارند.
رفيق خارجنشينم آخر ايميل فارسي انگليسياش مينويسد:
Miss & Kiss
من وقت خواندن فقط به همآوايي اين دو كلمه غريب فكر ميكنم كه هيچ هم بوي دلتنگي نميدهد و ناخودآگاه ميدانم كه يك امضاست و به گيرنده ربطي ندارد. "ميبوسمت" چه اشكالي دارد كه دو تا بوس را در هوا ول ميكنند تا چرخ بزند براي خودش. يا "دلم برايت تنگ شده است عزيز من" چه قدر نزديكتر است به دلمان.
آدمها چهقدر دست و دلبازي ميكنند وقت فرستادن دو نقطه ستارهها. به خدا دو نقطه ستاره مال آدمهاي خيلي خاص است.
همیشه هم به همین سادگیها نیست
ما دلهای گرفتهای داشتیم
به خیابان آمدیم و گریستیم
به خیابان آمدیم و دستهای یکدیگر را فراموش کرده بودیم
به خاطر آوردیم
شاید شهر بر اساس احساسات ما ساخته نمیشود
و اندوه در سرفههای گاز فلفل به ما سرایت کرد
و جمجمههای شکستهی ما به هم سرایت کرد
پس هر چه را تا ابدیت پوشانید با بالهای سیاه خویش
اما همیشه به همین سادگیها نیست
سعدی گلبیانی