Thursday, April 27, 2006
درست است لیلا روی سن (French؟)مانده است و لیلی رفته است پشت صحنه. تا دل شکستگی ای دیگر ... تا هجرتی دیگر. یادم هست زمانی فکر می کردم که خوشا به حال بازیگران تراژدی. لااقل زمانی در می رسد که می توانند شمشیری در شکم خودشان فرو کنند یا جام زهری سر بکشند و بعد تلوتلو خوران سخنان بزرگی بر زبان بیاورند و بر خاک بیفتند و بمیرند. در زندگی عادی سخت ترین ضربه ها، عمیق ترین دردها می آیند و روی ما پنچه می کشند و ما با قیافه ای آرام -شاید کمی رنگ پریده- سر کار می رویم و مهمانی می رویم و به دیگران لبخندی کمرنگ می زنیم و ته دهنمان فکر می کنیم که هیچکس ما را نمی فهمد و هیچکس مانند ما درد نمی کشد و فکر می کنیم که نباید ببازیم. چی هست که نباید باختش؟ نمی دانیم و حتی به ان فکر نمی کنیم.
من می دانستم که آنچه راکه باید، با تو داشتم. و می دانستم که دیگر هرگز آنرا دوباره باز نخواهم یافت. و نیافتم. دوستت داشتم. دوستت دارم. اما زمان گذشته است و من ارامترم. طوفانهای خشم و دلشکستگی و اندوه گذشته اند. من هم گذشته ام.
مردی هست که دوستش دارم. لحظاتی هستند که آرامم. همین کافی است. بگذریم.
در شرکت حالا سه نفر از روسا جدا جدا مرا می خواهند و هر یک کاری به من محول م یکند. رئیس سابقم به من می خندد. به اینکه مجبورم صبحها زودتر سر کار بیایم (در سالهای گذشته من همیشه بین ۹ تا ۱۰ صبح سر کار آمدم) ... از اینکه مسئولیتهایم چند برابر شده است ... به من نصیحت می کند: «زندگی مهمتر است از کار». می خندیم.
Tuesday, April 25, 2006
این تکه ی مطلب (وقت ترجمه ندارم) جالب است:
The FCC issued the radio and TV guidelines of indecent/not indecent seven years after announcing it would and 27 years after the Supreme Court confirmed its authority to do so.
... What was in the song that caused such uproar? Soft and slow, poet/actor/singer Jones repeats, "Your revolution will not happen between these thighs" in a contemporary turn on the classic civil rights poem, "The Revolution Will Not Be Televised."
اما این ترانه ی Rap ًفمینیستی “I'm Not Your Puppet” دیگر شنیدنی است.
The only thing that was on my mind
Was just shoving my dick up this bitch's behind
I looked at the girl and said
Babe, your ass ain't nothing but a base hit
I'm going to have to get rid of your ass, yeah
'Cause you're on my dick, dick, ding-a-ling
You will not be touching your lips to my triple dip of
French vanilla, butter pecan, chocolate deluxe
Or having Akinyele's dream, um hum
A six foot blow job machine, um hum
You wanna subjugate your Queen, uh-huh
Think I'm gonna put it in my mouth just because you
Made a few bucks?
Please brother please
I like that long hair swingin in them Calvin Klines
I pull them young, start fuckin with their virgin minds
I give a fuck about your poppa or your mother
I'll walk up on your ass and bitch slap your brother say
I'll fuck u blind bitch.
این چهار تا ترانه (Song)از چهار خواننده ی مختلف محبوب و پولساز هستند. البته من کمی بی انصافی کردم. Ice Cube با ترانه های اعتراضی اش معروفیت زیادی دارد و در امریکا او را Hip-Hop Renaissance Man می نامند. ... ترانه ای که Ice Cube & YoYo می خوانند Hip Hop است و برای خودش کلی سر و صدا ایجاد کرده و به خاطر مفاهیم ضد اخلاقی اش ایستگاه رادیویی که انرا پخش کرده به صورت رسمی توبیخ شده ... و راستش کم هم روایت آنچه که اینجا می رود نیست.
ترانه های Pink & J-Lo & کریستینا آگلیرا اما که خوانندگان Pop هستند یک مشت جفنگیاتند که Media از آنها به عنوان نمونه ی ترقی زن امریکای شمالی به سمت استقلال یاد می کنند و یکجورهایی دست و پا شکسته نمونه ی Pop Feminism هستند. خنده دار است اما مطالبشان چندان هم نااشنا نیستند.
|
Sunday, April 23, 2006
شب هم آهنگي.
سهراب سپهری
لب ها مي لرزند.شب مي تپد..جنگل نفس مي كشد
پرواي چه داري, مرا در شبِ بازوانت سفر ده.
انگشتان شبانه ات را مي فشارم, و باد شقايق دوردست را پر پر مي كند.
به سقف جنگل مي نگري: ستارگان در خيسي چشمانت مي دوند.
بي اشك چشمان تو ناتمام است, و نمناكي جنگل نارساست.
دستانت را مي گشايي, گره تاريكي مي گشايد.
لبخند مي زني, رشته رمز مي لرزد.
مي نگري, رسايي چهره ات حيران مي كند.
بيا با جاده پيوستگي برويم.
خزندگان درخوابند. .دروازه ابديت باز است. آفتابي شويم.
چشمان را بسپاريم, كه مهتاب آشنايي فرود آمد.
لبان را گم كنيم, كه صدا نابهنگام است.
در خواب درختان نوشيده شويم, كه شكوه روييدن در ما مي گذرد
باد مي شكند. شب راكد مي ماند. جنگل از تپش مي افتد.
جوشش اشك هم آهنگي را مي شنويم, و شيره گياهان به سوي ابديت مي رود
Friday, April 21, 2006
اینجا یک Petition هست برای جلوگیری از تخریب جنگلهای Grassy narrow ی اونتاریوی کانادا.
2,500 square miles of forests, lakes and rivers north of Kenora, Ontario have sustained the people of Grassy Narrows First Nation for thousands of years. Now Weyerhaeuser, the largest lumber company in the world, is turning the American dream of building a home into a native nightmare in Canada.
Through massive deforestation, Weyerhaeuser threatens to uproot the Grassy Narrows First Nation's traditional way of life.
Rainforest Action Network and the people of Grassy Narrows First Nation need your support.
Thursday, April 20, 2006
خسته ام. قمبلی نیمه های شب بالا سرم می آید و دهانش را که کمی هم خیس است روی پیشانی و شقیقه ام می کشد و روی تخت بپربپر می کند که : بیا با من بازی کن. و اگر سرم را زیر پتو ببرم با چنان صدای بلندی درست بالی سرم میومیو می کند که محال است بشود نادیده اش گرفت. من هم بلند می شوم و در تاریکی دنبال هم می کنیم. قمبل می رود و در جاهای مختلف پنهان می شود و من دنبالش می گردم و یکدفعه رویم می پرد و بعد پا می گذارد به فرار. می خنداندم با اداهای زیبایش.
نسرین می گوید: "این بچه گربه بزودی تبدیل می شود به یک بچه ی آدمیزاد". از آنجهت اینرا می گوید که قمبل را با خودم به مسافرت بردم. مجموعا ۱۳۰۰ کیلومتر را در موقع رفت و برگشت با ما در ماشین نشست. گاهی خوابید و گاهی بازی کرد و به جز یکبار که دستشویی داشت حتی یک میو نکرد (به جر یک جایی که من موقع رانندگی سوت می زدم و دو تا میوی قاطع و عجیب کرد که یعنی: خفه شو!) میوهایش را می شناسم. در کلبه ی جنگلی هم قمبلی از همه شادتر و اجتماعی تر یک لحظه از جمع جدا نشد. از شکارگاه جدیدش هم خوشحال بود. کلی مورچه ی درشت سیاه شکار کرد و با کله ای جنبان ملچ ملچ خوردشان. در آپارتمان خودمان سوسک ها را می خورد( که من سالهاست نمی کشمشان و با هم به خوبی و خوشی زندگی می کنیم) . به حیاط کلبه می رفت و به صدای پرنده ها گوش می داد. وقتی بچه ها تخته نرد بازی می کردند می آمد و بالای سرشان روی لبه ی مبل می نشست که نکند فراموشش کنند. قمبلکم نمی پذیرد که در هیچ کاری با من شریک نباشد.
شبها اما به اتاق خودم می امد و روی تخت به صورتی که قسمتی از بدنش به بدنم بچسبد می خوابید.
دیشب نیمه های شب، ماه از پنجره ی اتاق خوابم که هیچ پرده ای ندارد بیداد می کرد. ناآرام شد. شبهای مهتابی بیقرار می شود.به روی تخت آمد به بازی. چنگال هایش را زیر پتو فرو می کرد و سر انگشتان پاهایم را با چنگال هایش بیرون می کشید و دندان دندان می کرد.. روی تخت نشستم. روی پتو روی پاهایم به پشت دراز کشید و همانطور که مستقیم و یا حالتی عجیب در چشمانم نگاه می کرد با سر انگشتهای دستانم می جنگید. در همان حالت جنگ شادمانه رویش خم شدم. بوسه ام می داد. موهایم را با سر پنجه هایش می گرفت و صورتش راروی صورتم می گذاشت. با آن نگاه. ماه برای ساعتی شاهد بود.
Monday, April 17, 2006
Wednesday, April 19th - Meet with Greenpeace sailors Saturday, April 22nd - The Blue Sky Revival @ The Opera House Saturday, April 22nd - Guerilla photo exhibit Wednesday, April 26th - 20th Anniversary of Chernobyl disaster Thursday, April 27th - Kimberly Clark Annual General Meeting activity
Details
Greenpeace sailors - An opportunity to meet with Greenpeace sailors. Activism at Sea: A chance to talk to Canadian crew members about life on a Greenpeace ship. what it's like to be an activist on a Greenpeace ship. Five Canadian crew members will be here to talk about their recent experiences on the Southern Ocean fighting to protect whales.
The Blue Sky Revival @ The Opera House- 8 ACTS 2 STAGES 1 NIGHT 1 MESSAGE- An event in celebration of Earth Day
- Saturday April 22nd @ The Opera House 735 Queen St. W. Toronto
- Tickets: $15 advance / $20 at door, available at Ticketmaster,
Guerilla photo exhibit - A photo exhibition featuring the survivors of Chernobyl to Toronto to put a human face to the world's worst nuclear accident.
20th Anniversary of Chernobyl disaster - The 20th Anniversary of Chernobyl: "the greatest environmental catastrophe in the history of humanity".- What: A vigil commemorating the 20th anniversary of Chernobyl
- Where: The Ministry of Energy, at the south-west corner of Bay & Wellesley, Toronto (one block west of Yonge St., south of Bloor)
- When: April 26th, 6-8pm
Kimberly Clark Annual General Meeting activity - "Kimberly-Clark" the makers of Kleenex brand are wiping out Canada's ancient boreal forest. Help to send a very clear message April 27th to the shareholders of Kimberly Clark who are meeting in Texas.
Add A voice to the thousands of people around the world who are concerned about the wiping away of ancient forests.
Thursday, April 13, 2006
سرود زيبايي
فروغ فرخزاد
دفتر شعر: عصيان
شانه هاي تو
همچو صخره هاي سخت و پر غرور
موج گيسوان من در اين نشيب
سينه ميكشد چو آبشار نور
شانه هاي تو
چون حصار هاي قلعه اي عظيم
رقص رشته هاي گيسوان من بر آن
همچو رقص شاخه هاي بيد در كف نسيم
شانه هاي تو
برجهاي آهنين
جلوه شگرف خون و زندگي
رنگ آن به رنگ مجمري مسين
در سكوت معبد هوس
خفته ام كنار پيكر تو بي قرار
جاي بوسه هاي من بر روي شانه هات
همچو جاي نيش آتشين مار
شانه هاي تو
در خروش آفتاب داغ پر شكوه
زير دانه هاي گرم و روشن عرق
برق مي زند چو قله هاي كوه
شانه هاي تو
قبله گاه ديدگان پر نياز من
شانه هاي تو
مهر سنگي نماز من
Wednesday, April 12, 2006
Statement for peace in Iraq on the National Mall in Washington, D.C..
From May 11-14, the American Friends Service Committee will join with military families, veterans, Iraq war survivors, and peace supporters for “Silence of the Dead, Voices of the Living,” a four-day event that calls on Congress to bring our troops home now.
Anchoring this event is the AFSC’s widely acclaimed traveling exhibition: Eyes Wide Open: The Human Cost of War. Eyes Wide Open features a pair of combat boots for each U.S. military casualty in Iraq and a dramatic new memorial to the Iraqis who have died in the war
Visit http://www.afsc.org/eyes/ to get more information, sign up to volunteer, or send e-cards to invite your friends.
Tuesday, April 11, 2006
این هفته جمعه تعطیل است و با چند تا از بچه ها دارم می روم نزدیکی های Mount-Tremblent به قصد هایکینگ و سرسره بازی.
برای گروه OUT-Door مان دنبال یکسری فعالیت های گروهی می گشتم که به اینها برخوردم. تورنتو هم کم بد نیست ها؟!
1- The Outing Club of East York :
Spring program: outing club of east 2006 spring/summer program
2- Oak Ridges Trail Association:
Sat., Apr. 15, 7:00 am Easter Early Bird Hike. Secord Forest (Map5).
- Loop hike, 4 km, 1.5 hrs, easy.
- No dogs please.
- Meet at parking lot at end of Secord Rd. Take Conc. 3 south 2 km from Durham Rd 21 in Goodwood, turn E on Secord Rd.
- Contact Harold Sellers 905-853-3518.
3- Toronto Bruce Trail Club CAR HIKE (OPEN TO THE PUBLIC)
Friday, April 146: Iroquoia, Kilbride School to Dundas St
- Level II Car Hike, 22 km, No dropouts, Maps 9-10, Hilly, muddy, variable terrain, Moderate pace,
- No dogs
- Hiking boots
- Depart 9 am, Map 9, km 85.5, where the Trail crosses Hwy 5 (Dundas St).
- Bob Humphreys, 519-883-1840, 7-10 pm.
- A chance to enjoy the spring. There are great views to be enjoyed across the city if the weather is clear. We will shuttle to Kilbride School and hike back.
4- Toronto Bruce Trail Club CAR HIKE(OPEN TO THE PUBLIC)
Friday, April 14: Toronto Section, Silver Creek, Tree recognition hike
- Level I Car Hike, 7 km, app. 2 ? hr. Dropouts possible, Map 13, Flat, Leisurely pace, Beginners, Families
- Depart 10 am, Scotsdale Farm parking lot (Enter off Trafalgar Rd)
- Tree recognition hike, identifying many of the more than 45 native tree varieties that grow in this part of the Bruce Trail.
5- Toronto Bruce Trail Club CAR HIKE(OPEN TO THE PUBLIC)
Saturday, April 15: The Great GTA Hike, Oakville
- Level II Urban/Car Hike, 17 km, Dropout at 10 km, Maps 8-9, End to End #3 of 31, Flat, Moderate pace, Beginners
- Hiking boots or good walking shoes
- Depart 9 am. Pre-registration is required.
- Contact: Todd Bardes, 416 535-1631, Wed-Thurs, 7-9 pm, Harold Sellers, 905 833-6600, 10 am-3 pm, except Wed.
6- Toronto Bicycling Network
Friday, April 14, 2006 UNIONVILLE BRUNCH
- Our traditional Good Friday excursion is a leisurely ride north to this historic village to enjoy a bit of pub fare at Jakes Pub & Grille.
- start location: Meet for a 10:00 a.m. departure at Finch Park and Ride.
- Classifications: Short Tourist, Tourist
- Distances: 55 & 80 kms
7- Toronto Bicycling Network
Saturday, April 15, 2006
SATURDAY MORNING RIDE
- Kick off the weekend with this brisk-paced 35km
- social ride suitable for Easy Rollers and Tourists.
- Departs at 9:30 a.m. sharp and returns by 12:15 so you can do your Saturday errands or relax over an aprride snack or lunch.
- Start point this week is Edwards Gardens' parking lot, southwest corner, Lawrence Avenue East and Leslie Street from whence we will head northward to Leslie and Steeles.
8- Toronto Bicycling Network
Saturday, April 15, 2006 MOUNTAIN BIKING: GLEN MAJOR
- 15 km of tight technical single track, for beginner to advanced. Drop offs, sandy areas, long runs and great scenery, south of Uxbridge.
- Trail pass: Free
- Terrain: Easy to extreme
- Directions: Meet for a 10:00 a.m. departure. Take Hwy 401 east to Brock Rd. in Pickering. Then north on Brock Rd about 20 km to Claremont, turn east on Durham Road 5. Travel to Balsam go north on Sideline #4. About 3 km north you will see large rocks blocking the entrance on the west side of the road. There are no signs. If you pass a white Methodist church on the left then you have gone too far.
Friday, April 7, 2006
من کارهای "بهمن فرمان آرا" را دوست ندارم. گمانم کار خوشگلش همان «شازده احتجاب» بوده و هست که آنهم بي ترديد از قدرت داستانش بهره مي برد که به قلم گلشيري است.
کارهای فرمان آرا بوی مرگ می دهند ... بوی کافور. انگار خیلی درگیر مرگ است. در اشعار شاملو هم آن آخرها مي شد حسرتش را از نزدیکی زمان در گذشتنش دید ... اما باز هم با درکي بسیار عمیق و يگانه:
بايد اِستاد و فرود آمد
بر آستان ِ دری که کوبه ندارد،
چرا که اگر بهگاه آمدهباشي دربان به انتظار ِ توست و
اگر بيگاه
به درکوفتنات پاسخي نميآيد.
....
دستان ِ بستهام آزاد نبود تا هر چشمانداز را به جان دربرکشم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده
هر بَدر ِ کامل و هر پَگاه ِ ديگر
هر قلّه و هر درخت و هر انسان ِ ديگر را.
رخصت ِ زيستن را دستبسته دهانبسته گذشتم دست و دهان بسته گذشتيم
و منظر ِ جهان را
تنها
از رخنهی تنگچشمي حصار ِ شرارت ديديم و
اکنون
آنک دَر ِ کوتاه ِ بيکوبه در برابر و
آنک اشارت ِ دربان ِ منتظر!
دالان ِ تنگي را که درنوشتهام
به وداع
فراپُشت مينگرم:
فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود
اما يگانه بود و هيچ کم نداشت.
به جان منت پذيرم و حق گزارم!
(چنين گفت بامداد ِ خسته.)
این یکی نه. حوصله ی ادم را سر می برد. بوی کافور- عطر یاسش را دوست نداشتم ... در نظرم هیچ از «مادر» علی حاتمی بیشتر نداشت ... کمتر هم داشت. اما "یک بوسه ی کوچولو" دیگر گاهی به جوک نزدیک مي شود ... بيمزه و توهين آميز.
فرمان آرا غیر منصفانه و یکطرفه نسخه ای -تقریبا برابر اصل- از "ابراهیم گلستان" را به ایران مي آورد و در مقابل فرزندان و همسرش مجرمش مي شناسد و حقیرش مي کند و بعد هم مي کشدش و به جهنم مي فرستدش. Just Like That.
در انتهاي فيلم هم ابراهيم گلستان بينوا در تقابل با نويسنده ي وطندوست پابند خانواده که با بوسه ي "هديه تهراني" در آرامش جان به جان آفرين تسليم مي کند با ضجه هايي که از ديدار عفريت مرگ مي کشد در مقابل همسر دردمندش که از خشم و کينه سياه و کبود است (نمي دانم فحري گلستان حقيقتا در اين حال و روز است؟) به شکلي حقير و ترحم انگيز مي ميرد.
یک آدم به همين راحتي به خودش اجازه می دهد زندگي ديگري را قضاوت کند. کم نداريم از اين نمونه ... اينهمه شعار خيانت و جنايت و زنده باد و مرده باد که نصيب برخي اسامي مي شود نشان مي دهند که ما زندگي ديگران را پيش از تشکيل دادگاه و بدون دفاعيه قضاوت مي کنيم. گمانم اما احمقترينمان هم مرده باد و زنده باد را نثار شعرا و نويسندگان نمي کند.
فرمان آرا آنقدر از حد مي گذرد که مرگ دیگری را -مرگ آدمي هوشمند و متفاوت را که شرايط زندگي اش با نرم جامعه همخواني نداشته و زندگي اش را المانهايي شکل داده اند که تجربه نشان داده است که از بيرون قابل داوري نيستند - قضاوت مي کند.
فيلم را دوست نداشتم.
Tuesday, April 4, 2006
The Ontario government is pushing ahead with a plan to spend billions on nuclear power while only giving lip-service to green energy and conservation.
Nuclear plans are unpopular and the Ontario government mailed every Ontarian a propaganda pamphlet to promote nuclear power, asking for people's input on the government's draft electricity plan.
Lets send A message supporting green power, not nuclear power!
,When I born, I Black
,When I grow up, I Black
,When I go in Sun, I Black
,When I scared, I Black
,When I sick, I Black
... And when I die, I still black,And you White fellow
,When you born, you pink
,When you grow up, you White
,When you go in Sun, you Red
,When you cold, you blue
,When you scared, you yellow
,When you sick, you Green
... And when you die, you Gray
?? And you calling me colored
Monday, April 3, 2006
دو شب است درست نخوابیده ام. قمبلی بزرگ و وارد دورانی شده است که اینجا به آن می گویند: Heat. من تمایلی ندارم که قمبل را به روش امریکای شمالی ها عقیم (Fix!) کنم.یکجورهایی دلم می گیرد. قمبلی شیطان و مهربان و بازیگوش است. فکر می کنم چندتا بچه گربه ی دیگر مثل قمبلی از سر جهان به این بزرگی سر نمی رود. فکر می کنم مگر می شود موجودی از عقیم شدن خوشش بیاید ... فکر می کنم وظرفیت مسئولیتی را که بر دوشم هست ندارم. می دانم که اگر قمبلی را عقیم نکنم هر ماه چند روی در این تب و تابی که با سن کوچکش گمانم حتی نمی داند از چیست سخت رنج می برد و می دانم که اگر اینطور به میومیو کردنهایش ادامه دهد همسایه ها ناراحت خواهند شد. می دانم که خودم از خواب و خوراک می افتم.
ناآرامی قمبلی وقتی شدت پیدا کرد که تو با دوچرخه ات که بوی گربه های نر ولگرد باغهای اطراف خانه ات روی آن نشسته بود وارد اپارتمان شدی. من تا مدتی نمی فهمیدم چرا قمبل سر خودش را به دوچرخه هی تو می کشد و ناله می کند. اما یکساعت بعد هنگامی که دیگر از شدت نگرانی از ناله هایش ببیچاره شده بودم حدس زدیم و ...
نمی دانم. قمبلی با من با میومیوهای شیرینش حرف می زند، از سر و کولم بالا می رود و محبتی عجیب نشان می دهد و من پاک دلبسته اش هستم. اگر -مثل آدمهای عاقل نورث امریکایی- عقیمش کنم چه خواهد شد؟ من دوست ندارم عقیم شوم حتی اگر فرزندی نداشته باشم. اما قمبل کوچک من (که در طبقه ی هجدهم آپارتمانی در تورنتو زندگی می کند و نه گربه ی نری -که عقیم نباشد- در اطرافش هست و نه اگر هم بود من موقعیت انرا داشتم که بگذارم حامله شود و شش هفت بچه گربه به خانواده ی کوچک مان اضافه کند) چه حقی در این جهان هستی دارد.
شاید من باید عاقل باشم و مثل همه Fix ش کنم و بگذارم تا آخر عمر آرام و یکنواختش در خانه ی من با گل ها و گلدانها بازی کند و با من و تو به همین شکل دوست داشتنی و شیرین سر میز صبحانه بنشیند و کره را از سر انگشتان من و روغن زیتون را از سر انگشتان تو بلیسد. بد هم نیست. هر وقت دوستی از در وارد می شود از سر و کولش بالا برود من به دوستم خواهم گفت «نمی دانی چقدر دوست داشتنی است این دختر. شبها کنارم روی تخت می خوابد و صبحها از زبری زبانش وقتی که صورتم را لیس می زند بیدار می شوم.»
من نمی خواهم.
امروز صبح برای آرام کردنش یکساعتی با او باز ی کردم اما باز هم از در که بیرون آمدم با صدایی دورگه و ناآشنا چنان میومیوی ناله مانندی به را انداخت که ...
.حالا من و قمبلی ماهی ۶-۵ روز با هم زجر می کشیم.
من نمی خواهم.