Thursday, January 31, 2013

عشق سیاسی

رابطه ی من و تو به رابطه ی اعراب و اسرائیل مانند بود.
تو مرا با نامردی هایت به خشم می آوردی ... و من، خشمگین، خودم را نابود می کردم.


Wednesday, January 30, 2013

مهاجرت تجربه ی عجیبی است ... دنیایت را یکباره تا بی نهایت بزرگ و در همان حال تا مرز پوست تنت کوچک می کند ...
نمی دانی


اينروزها مزخرفات مي خوانيم به اسم ادبيات ... به اسم تحليل سياسي ... اجتماعي ... فلسفي (فلسفه هنوز كمابيش در امان است به واسطه ي پيچيدگي اش)

من كلمه ي برداشت را دوست دارم ... برداشت ادبي ... برداشت سياسي ... برداشت اجتماعي ... از يك موجوديت... از يك روز در خيابانهاي زندگي روزمره ... از پرسه زدن در كوچه هاي خاطره ... يا تحليل يك رويكرد اجتماعي ... و اين همه وابسته است به خاستگاه طبقاتي، اجتماعي و مذهبي/ايدئولوژيكي فرد ... اينروزها بيش از هميشه به جنسيتش ...

اين شايد چيزي را در مزخرف بودن يا نبودن انچه كه مي نويسيم يا مي خوانيم تغيير نمي دهد ... اما ادبيات و سياست و فلسفه و جامعه شناسي را از اين مذلت اينروزها نجات مي دهد ...
روزهايي كه يكجورهايي مثل يك گوسفند حريص از يك طرف هول هول و نجويده نجويده فرو مي دهيم و از طرف ديگر با شتابي عجيب، هضم ناشده پس مي دهيم و پرينتشان مي كنيم هراسان از درد جاودانگي .. كه نكند زمين يك دور ديگر بزند و به جز مدفوع چيزي از ما بر ان نباشد ... و يك جنازه ي متعفن، كه زير خاك پنهانش مي كنند.



Tuesday, January 29, 2013

از خور برمی گشتیم .. و محمود توی تونل توی جاده ی کرج جیغ می کشید ...
و ما می زدیم تو کله اش ... یعنی باید می زدیم.


Monday, January 28, 2013

مهاجرت، بچگی آدم را از آدم می گیرد.
آن دختر بچه ی شیطان و بازیگوش، آن جوان و عاشق و سرکش، انگار در جای دیگری، سرزمین دیگری مانده اند. مرده اند.


Sunday, January 27, 2013

حالا که چهل را رد کرده ام ... این پیرمردهای فرتوتی را که در کناری زیر آفتاب می نشینند ... و با نگاهی جوان و سرزنده، و پر از حسرت دخترهای جوانِ خوشگل را نگاه می کنند بهتر درک می کنم!!

لیبِل: امور قلبی


Saturday, January 26, 2013

داشتم فكر مي كردم داستان "نوح" چيزي به جز گزارش يك خبرگزاري مذهبي از يك تسونامي سهمگين ماقبل تاريخي نيست كه از ان فقط يك بابايي كه سوار قايقش بوده جان سالم به در برده است.


Friday, January 25, 2013

داشتم فكر مي كردم به قيافه ي نوح وقتي يك نر و يك ماده ي حيوانات را جدا مي كرده است ... مثلا سوسك ماده ... يا مار ماده (مار نرو ماده دارد؟ اصلا نمي دانم نحوه ي توليد مثل مار را) يا عنكبوت و خرخاكي را.

رسالت اينده و ايندگان را بر عهده داشتن خيلي كار اساني نيست.


Thursday, January 24, 2013

An Old Post, When the boy was little

حتي اين پوشكهاي شورت مانند پسرها و دخترها با هم فرق دارند. باز هم من برايش "پول-آپ" ي مي خرم كه رويش ستاره و پروانه دارد ... يا عكس دايناسوري در حال تاب بازي. باز هم "دخترانه"
ترجيح مي دهم پسرك "سيسي" و "گي" باشد به گفته ي اینها كه همه گويا "ماچو" و "استريت" و "طبيعي" هستند و جا و موقعیت رنگها و نقشها را می دانند... و نترسد از تعريفي كه رنگها دارند .. نترسد از گل و پروانه روي لباسش ... و از رنگهای بنفش و سرخابی.

خيلي عادي و حق به جانب همه به من مي گويند: "در مدرسه عوض مي شود و ديگر اين رنگها و طرحها را نمي پوشد چرا كه همه به او مي خندند"

نمي دانم. شايد بارزترين خصوصيت من در تمام سالهاي بزرگ شدنم -همراه و همانند پسر بچه هاي تخس و شرور- اين بود كه جلب نظر ديگران و تاييدشان حالم را به هم مي زد و البته پنهان نمي كنم كه بر خلاف انتظار معمول رفتار كردن و ديدن اينكه ادمها مرتب از من نااميد مي شدند و يا در تربيتم شك مي كردند باعث تفريحم بود
در دوران بیست سالگی من موقر بودن و موجه بودن برای خودش ماجرایی بود. حالا هم البته موضوع مقبول افتادن همان است که بود ... بر عکس جریان شنا کردن شده است مقبولات.
خود ادمها کجا هستند؟ راستش من نمی توانم بفهمم ... و اصلا دیگر برایم اهمیتی ندارد.

حالم از همه اش به هم مي خورد.
می خورَد.
هنوز هم.


P.s. This is an old post, when Yashar was not potty tranied


Wednesday, January 23, 2013

بر اساس عملکرد ضد مهاجر این دولت کانسرواتیو نمی توانم خودداری نکنم و جنرالایز نکنم (به قول خارجکی ها یک Blanket Statement ندهم) که هر مهاجری که -به هر دلیلی از ثبات اقتصادی کرفته تا وحشت از ازادی سقط جنین یا ازدواج همجنسگراها یا لزوم قطع سوشیال سرویس برای محرومین یا موافقت با بستن «سیف اینجکشن سایت» ها - به کانسرواتیوها رای می دهد خر (به معنای مصطلحش) است. در حالی که خر حیوانی است بسیار زیبا، مهربان، کاری ... و هرگز اینقدر دردسر برای جهان اطرافش ایجاد نمی کند که اینهایی که به کانسرواتیوها رای می دهند

می توانی مرا به خاطر این جمله محکوم کنی .. اما با خواندن تغییراتی که هارپر در کانادا دارد ایجاد میکند در خصوص مهاجرین و قو انین مهاجرت و حمایتهای دولتی من مسئولیت این اStatement را می پذیرم.


Tuesday, January 22, 2013

در قلبمان خواستند که نفرت بکارند.
دانه به دانه
آن دختر جوان که بی نام عروس قاتلانش شد
و سحرگاه
مادرش بهای آن گلوله ها که در سینه اش نشستند را پرداخت

آن پسر جوان، که در کهریزک آنقدر کتک خورد
که چشمانش از دیدن سر باز زدند
و قلبش از درد و ناامیدی باز ایستاد
آن دانشجوی جوان که در سلول انفرادی اش پیر می شود

خواستند در قلبمان نفرت بکارند
من اشک می ریزم
اما نفرتی در قلبم ندارم
دوست می دارم آنچه را که می توانیم باشیم
که خواهیم بود
دورم اما نه دشمن
بیزارم اما نه کینه جو
دانه هایت در قلب من نمی رویند نادان.
در قلب من به جز عشق نیست.


Sunday, January 20, 2013

در حاشیه ی حمله ی اسرايیل به فلسطین - نوامبر ۲۰۱۲


مدیا شروع کرده اند: حماس قویتر شد!
فلسطین حماس نیست ... مردم فلسطین حماس نیستند ... و این سیاستهای افراطی اسرايیل و امریکاست که مردم فلسطین را به سمت راست سوق می دهد.
ایران خامنه ای نیست. مردم ایران است. ایران احمدی نژاد نیست. ایران مردم ایران است.
نباید نانشان را برید. نباید بمبارانشان کرد.

دولتها نه مردمند و نه نماینده ی مردمند. نماینده ی سیاست جهانی اند .. و همین است که همه شان فاکد آپ اند از دم.


Saturday, January 19, 2013

در حاشیه ی حمله یاسرايیل به فلسطین - نوامبر ۲۰۱۲

و آنهایی که فکر میکنند دولت اسرائیل برای ان ۵ شهروند اسرائیلی که که در یک هفته ی کشته شده اند صناری بیشتر از ان ۱۵۰ شهروند فلسطینی که در یک هفته ی گذشته کشته شده اند ارزش قائل است ... عجب نفهمند.

فقط انتخابات در اسرائیل نزدیک است و باید صندوقهای رای را با همان دامن زدن معمول به هراس عمومی عوامفریبانه شلوغشان کرد .. و هراس درمردم همیشه انها را به دامن راست می کشاند که حرف از امنیت و جنگ و پیروزی میزند ...
از اینطرف و ازان طرف



Friday, January 18, 2013


در حاشیه ی حمله ی اسرايیل به فلسطین - نوامبر ۲۰۱۲

حالا راهپیمایی روز شنبه درتورنتو درحمایت از مردم غزه را میروم ...
اما یکی از این ایرانیهای معلوم الاحوال کانسرواتیو یا مثلا لیبرال ضد راست اسلامی و دلباخته ی راست کت و شلواری مسیحی/یهودی بیاید شعاربدهد که «آی ی ی ی دولت جمهوری اسلامی از غره حمایت میکد و مردم غزه حقشان است هر بلایی سرشان بیاید!» ... پاسفسیت بودن و ضدخشونت بودنم را می گذارم کنار و می کویم توی کله اش ... یعنی اعصاب معصاب ندارما

پانویس:‌ البته مردم غزه که اصلا اگزیستانسشان در مدیای اونطرفی اکنالِج نمیشود ... مردم اسرائیل در مدیا حضور دارند ... در نقش گوشت دمِ توپ ... و خشونت طلبان حماس!



Thursday, January 17, 2013

انتخاب کارها را سخت می کند ... اتفاق را دوست دارم ... ساده تراست... حتی تلخترین اش. پذيرفتني تر است...حتي ماندني ترين اش.

علی رغم انتخاب مان باش جانم.
اتفاق بیفت.
باز.
.


من اگر رئیس جمهور شوم (۱):

تدریس کتابهای ژان پل سارتر در مدارس از دوره ی دبستان اجباری می شود.


ناله و زاری  زیاد فرمودیم ...و گریه و زاری زیاد سر دادیم ... زیاد چیزها را جدی گرفتیم .. و خودمان را حتی جدی تر
 اتفاقات حالا برایمان ناز می کنند.
بیا! غلط کردم. بیفت!


BBC World Service:

A ceasefire started at 1900GMT between Israel and the Palestinian Hamas movement...


Don't you see ?
It is not "Israel verses Hamas" you bastards ..
Media is working so viciously to show People of Palestine ARE NOTHING ...


Wednesday, January 16, 2013



و ما به انها كه گرسنه بودند و گاوهاي مقدس را نمي خوردند با نوعی تحقیر مي خنديديم. به ما گفته بودند كه گرسنه ايمان ندارد. سير بوديم و مؤمن ... و از ايمانمان خون مي چكيد.


I don't think I am a revolutionary ... and have never been since I grew out of Iran revolution's mania, and I never will be ... in my heart ... I do believe that power corrupts human, power of one over one, even in simplest personal relationships, and I do believe that the STATE, however you define it, will define necessary measurements to solidify itself in its present form, and will not work for the people which it belongs to

I always think about: what are you Leila? and I have found myself in the left side of the equation... in every issue, I think from my heart and I do see it ... I envy you for being a revolutionary ... but I can not be one ... . just a leftist ... ...

In the matter of thinking, a radical, but outside I do not support radicalism in action, as I think the change Has to happen in Human brain, in human way of seeing things, evaluating them and facing the reality, before it could be practiced in the societies
and radical social movements, supported by Revolutionists and anarchists, scare me as they tend to fight and remove the present structure, without being able to change the people's ability to think different, those minds already structured by that past system, and therefore, the result of their action, in my idea, are catastrophic.

Right at this point, I step back ...
In my crippled mind, a revolution wont change anything .. before you see the change in those around you.



*********************************

 Revolution-ism 
A revolution is a fundamental change in power or organizational structures that takes place in a relatively short period of time. Aristotle described two types of political revolution:

1. Complete change from one constitution to another
2. Modification of an existing constitution.

Revolutions have occurred through human history and vary widely in terms of methods, duration
, and motivating ideology. Their results include major changes in culture, economy, and socio-political institutions.


  Anarchism

Anarchism is generally defined as a political philosophy which holds the state to be undesirable, unnecessary, or harmful, or, alternatively, as opposing authority or hierarchical organization in the conduct of human relations. Proponents of anarchism, known as "anarchists", advocate stateless societies based on voluntary associations.

A stateless society is a society that is not governed by a state. In stateless societies, there is little concentration of authority; most positions of authority that do exist are very limited in power and are generally not permanently held positions; and social bodies that resolve disputes through predefined rules tend to be small. Stateless societies are highly variable in economic organization, and cultural practices.


 Leftism 
In politics, left-wing describes an outlook or specific position that accepts or supports social equality, often in opposition to social hierarchy and social inequality. It usually involves a concern for those in society who are disadvantaged relative to others and an assumption that there are unjustified inequalities (which right-wing politics views as natural or traditional) that need to be reduced or abolished.

The political terms Left and Right were coined during the French Revolution (1789–1799), referring to the seating arrangement in the Estates General: those who sat on the left generally opposed the monarchy and supported the revolution, including the creation of a republic and secularization, while those on the right were supportive of the traditional institutions of the Old Regime. Use of the term "Left" became more prominent after the restoration of the French monarchy in 1815 when it was applied to the "Independents".

The term was later applied to a number of movements, especially republicanism during the French Revolution, socialism, communism, and anarchism. Beginning in the last half of the Twentieth Century, the phrase left-wing has been used to describe an ever widening family of movements, including the civil rights movement, anti-war movements, and environmental movements, and finally being extended to entire parties, including the Democratic Party in the United States and the Labour Party in the United Kingdom. In two party systems, the terms "left" and "right" are now sometimes used as labels for the two parties, with one party designated as the "left" and the other "right", even when neither party is "left-wing" in the original sense of being opposed to the ruling class.


Political radicalism
The term political radicalism denotes political principles focused on altering social structures through revolutionary means and changing value systems in fundamental ways. Derived from the Latin radix (root), the denotation of radical has changed since its eighteenth-century coinage to comprehend the entire political spectrum—yet retains the “change at the root” connotation fundamental to revolutionary societal change. Historically, radicalism has referred exclusively to the "radical left", under the single category of far-left politics, rarely incorporating far-right politics though these may have revolutionary elements; the prominent exception is in the United States where some consider radicalism to include both political extremes of the radical left and the "radical right". In traditional labels of the spectrum of political thought, the opposite of radical on the "right" of the political spectrum is termed reactionary.

The nineteenth-century Cyclopaedia of Political Science (1881, 1889) reports that "radicalism is characterized less by its principles than by the manner of their application". Conservatives often used the term radical pejoratively, whereas contemporary left radicals used the term conservative derogatorily; thus contemporary denotations of radical, radicalism, and political radicalism comprehend far left, radical left, and far right (radical right).


Tuesday, January 15, 2013

مي گويم: ديگر چيزي براي شكستن باقي نمانده است. ديگر هر چه شكستني ست شكسته است. مي دانم اما كه اينطور نيست. كه شكستني هست. كه هر روز مي شكند. هر روز.


Monday, January 14, 2013

Don't ever defend ANY of these governments! They ALL are crap!
They are all evil, lair,manipulative bitches!
Fuck Hamas & Netanyahu, and Obama ...

Defend the people! support them! They deserve to be treated humanly even with the worst governments ... They NEVER deserve war and any of its consequences.



Sunday, January 13, 2013


Israel is a tool, a company which Western weapon Industry uses to create extremism and religious division. It is their marketing tool
and Shimon Peres or Netanyahu ... they are some sort of industry CEO's ... and the trade? is oriental blood, for western arm.



Saturday, January 12, 2013







فقط از انسان بر می آید .. از شرف و اشرف مخلوقات ....
که با دیدن چند تا بچه روباه زیبا و دوست داشتنی در زیباترین موجودیت ممکن طبیعت ... برای لحظه ای بایستد ... با حسی از اعجاب به آنها نگاه کند ... و با خودش فکر کند: «پوستشونو می کّنم و باهاش یک عالمه لباس درست می کنم و می فروشم و پولدارمی شوم !» .. و برود تله هایی مرگبار بگذارد سر راه بچه روباه ها ...

پانویس اول: میانگین سن حیواناتی که در تله ها کشته می شوند هفت ماه است که می شود معادل یک کودک هشت ساله



November 2012 - Israel has invaded Palestine again:
How many children, more children will be killed by Bombs. Till I wake up tomorrow?



Friday, January 11, 2013

من ادم cool ي نيستم. هيچوقت هم نبودم. مدلم كمي غلط انداز بود ... كه انهم ديگر نيست.

مهم هم نيست.


November 2012 - Israel has invaded Palestine again:
Killing Palestinians, because of the government they voted for, is the definition of TERRORISM

Stop the blockade! Stop killing Gaza children now!




Thursday, January 10, 2013

عمر کردن ... یعنی تمایل پیدا کردن به سادگی ...


And lets block any country who democratically elects an undemocratic government!!

God you westerners are the End of hypocrisy.



Wednesday, January 9, 2013

نوشته بود:
چه قراری
بعد از بیست سال که قرار ما را ربودی

نوشته بودم: قرار تو را من نربودم ...
قرار دوان ... تو از پی اش دوان ... من از پی تو دوان ... قرار از پی ما دوان


November 2012- Israel has invaded Palestine again:

American TV. The Israeli guy is saying: "Gaza is not THAT poor!"
He says he blockade by Israel is legal ... But the action of Gaza government is war crime ... Why should we accept removal of blockade ...

I am changing the channel ...


Tuesday, January 8, 2013

مثل يك فرش ماشيني پر نقش و بي نقص و يكپارچه اي ...
.با من كه تكه پارچه ي دستباف بيقواره ي ناهمگون و نخ نمايي بيشتر نيستم.

 .
.
.
.
.
.
.
.
.
داشتم فكر مي كردم به تلاش مان
براي يكدست و سالم و بينقص و خوشبخت بودن

يا براي ايجاد اين تصوير براي ديگران

داشتم فكر مي كردم شبيه فرشهاي ماشيني شده ايم

اينطوري نوشتمش

 
.
.
.
.
.
.
.
.
به دو معشوق سالهاي گذشته ام فكر مي كردم و تلاششان براي خوشبخت بودن
خوشبخت شدن
خوشبخت ماندن
خوشبخت جلوه كردن

هماهنگي ناهماهنگ
يكپارچگي در عين گسيختگي تار و پود

اين اصرار خلق يك تصوير بي نقص
موفق هم

فكر كردم به فرشهاي ماشيني
كه نقص ندارند
و همانند كه بايد باشند
كه انتظار مي رود كه باشند
و نه انكه يكي با ضعف ها و كوچكي ها و زيبايي هاي خاص انسان مي توانست خلقشان كرده باشد





"War could help man end war" ... that is the most stupid fallacy I have heard after "earth is flat" ... No! sorry! this one: "Harper works for Canadians' Interests"



Monday, January 7, 2013

در حاشیه ی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ امریکا:

چندصدهزار ادم بيشتر به طبع سياستهاي امريكا در جهان كشته مي شوند اگر ميت رامني امروز انتخاب شود؟

گیرم براي انها نتيجه ي انتخابات مهم است ... براي انها كه اوارگي و مرگشان پيشاپيش زير چرخهاي "بيگ كولونايزر" به عنوان "كولترال دميج" برنامه ريزي شده گمانم خيلي فرقي نكند


Sunday, January 6, 2013

حالا که همه دارند مثل «بسیج، واحد کلمات و استعارات» به جان ملت می افتند و چپ و راست با خشونت عجیبی بهشان تذکر می دهند که این لغت را باید «حذف» کرد چون بار «غیر خلقی، ضد زن،‌همو فوبیک، ضد مذهب، پرومذهب، پروکوفت، ضددرد» دارد .... (آنهم در فرهنگی که فحش عادی کوچه و بازارش افغانی،عرب سوسمارخور،‌ از پشت کوه اومده،‌دهاتی، آًزگَل، کدی، بی سروپا،‌ مُنگُل،‌ عقب مانده و الخ است که همه شان یا ریشه در برتری ج
ویی های طبقاتی و یا نژادی دارد یا بیسوادی مطلق ... که منجر می شود به ... و حالا انگار همه ی اینها را حل کرده است و مانده است مادر فلان و پدر سگ را حل کند و برسد به درجه ی رفیع نظافت فرهنگی ... ) من هم یک لغت را بگویم که در فرهنگ لغت ناچیز من ور افتاده است. البته من نه به کسی تیکت می دهم ... نه شکم و شیردان کسی را می کشم بیرون (چند بار چنان بسیج جلویم را توی فیسبوک گرفته و زیر مشت و لگد لهم کرده دیگر زهره ام می رود!)

خیانت

در همه ی کاربردهایش


Saturday, January 5, 2013

الناز می گوید که برای پسرش نام «روشن» را انتخاب می کند که شخصیتی است در داستان «کوراغلی» ... به او اجازه نمی دهند ...پس به حافظ رجوع می کند و نام سروش را از ان می گیرد و بر پسرش می گذارد ... و دوستانش از او دلگیر می شوند

یادت باشد ما در چنین سرزمینی به دنیا امده ایم


"It is worth remembering—particularly because it has been so uniformly suppressed—that the U.S is the only country that was condemned for international terrorism by the World Court and that rejected a Security Council resolution calling on states to observe international law."

Noam Chomsky


Friday, January 4, 2013

در ساختمانی که شرکت ما هست گمانم یک کلینیک زنان هست و گمانم سقط جنین هم انجام می دهد. یک عده مرد و زن، گاهی هم یک خواهر روحانی، معولا با تابلوهایی بر علیه سقط جنین جلوی در ورودی به محوطه ی ساختمان شرکت می ایستند و خاموش اعتراض می کنند (که قطعا حق دارند).
من گاهی فکر می کنم پیاده شوم و بروم و باهاشان بحث کنم .. اما هیچوقت اینکار را نکرده ام ... چون اینقدر این بحث به نظرم شخضی می اید که ..
با سرعت م
ی پیچم تو محوطه و دستم می خورد روی بوق ماشین .. و این بیچاره ها از جاشان می پزند و من غیر ارادی و بر اساس عادت دستم را بلند می کنم که یعنی «ببخشید» ...

فکر می کنند من به حمایت بوق زده ام و دست تکان می دهم .. کمی جلو می ایند و با شوق برایم دست تکان می دهند و انگار در دلشان می گویند: «یک خواهر خمایت کننده ی دیگر»

نمی توانم از مسخرگی ماجرا نخندم ... همینطور که قاقاه می خندم به خریت های ارادی و غیرارادی خودم می پیچم توی پارکینگ شرکت.

عجب!



Thursday, January 3, 2013

شروع کردم یک لیستی از کارهایی را که اگر من رهبر بودم در زندگی مردم تغییر می دادم بنویسم ... باور کن بسیاری از رهبران دیکتاتور جهان پیش من می شدند مثل مهاتما گاندی!


“Patriotism … is a superstition artificially created and maintained through a network of lies and falsehoods; a superstition that robs man of his self-respect and dignity, and increases his arrogance and conceit.”

- EMMA GOLDMAN, Anarchism and Other Essays



Wednesday, January 2, 2013

به خدا نقطه سر خط!


New year's Resolution: Don't believe in Any kind of New year bullshit ... and its resolutions ...



A note below discussions around the recent Rape case in India ...

Let's not make the important case of "violence against women" to a case for "Capital punishment"



Tuesday, January 1, 2013

آهای ملتی که هنوز بچه ندارید ... بدانید و آگاه باشید که بچه دار شدن یعنی خداحافظی با خودتان !

اینجا نشسته ... شیشه ی عمر من در دستش ...
تخم جن!